يکشنبه ۳۰ دی
|
آخرین اشعار ناب عنایت اله کرمی
|
از کار دیشبت ، خیلی دلم شکست
اندوهِ عالمی ، روی دلم نشست
رفتار دیشبت ، خالی ز مهر بود
بی رنگ و بی جلا
از جنسِ سنگ بود
تسلیمِ سِحر بود
گفتارِ دیشبت ، تصویر درد بود
عکسی برهنه از، یک موج سرد بود
از بس دلیل تو با غم قرینه بود
کوبندۀ امید
مغلوبِ تیغ بود
محصولِ کینه بود
دیشب نگاهِ تو مالِ خودت نبود
حالات روحی ات حالِ خودت نبود
راهِ نگاهِ تو، بر شرم بسته بود
بی حوصله ، عبوس
همزادِ بوف بود
ویران نشسته بود
دیشب صدای تو، صوتی غریب بود
کشدار و کهنه با ، لحنِ فریب بود
پای صدای تو ، آهنگِ جنگ داشت
ترکیبِ واژه ها
مشحونِ رنگ بود
طعمِ شرنگ داشت
دیشب برای من ، هم قدِّ سال بود
یک سالِ پر غم و یکسر ملال بود
دیشب برای من ، راحت سَحَر نشد
غولِ سیاه شب
مهمانِ غصه بود
از در به در نشد
دیشب دلم شکست ، از آن همه جفا
صد پاره شد ازآن ، گفتار ناروا
با اینکه ناگزیر ، خواب از سرم پرید
در لابه لای شب
از وادی امید
یک قاصدک رسید
بر بال قصه بود
کاو با تبسّمی
نازِ مرا خرید
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بسیار شعر زیبایی
سروده اید