سنگ سجیل

از قبل تورا آموخته بودم که چنین است
عشق است و ولله درین عشق درد حجیم است
صدناز و عشوه آرد در کار و تو خریدار که باشی
بازهم دلش سفت چون سنگ سجیل است
 بدان گر شاهی و عشق تاج تو باشد
افسوس که برین تاج درد نگین است
گر سپر برداری و سهراب تو باشی
باز هم در ناز و تدبیر چون گردآفرین است
گر جمع شوند همه دانایان دنیا همچنان
اوست که بهرت چون مرحم در دست حکیم است
گر شوند همه خوب رویان به فدایت
اوست که ازدیده تو تحسین برانگیز ترین است
گر صاحب و دارای ملک سلیمان تو باشی
هرکجا دلبر رود بهر تو آنجا سرزمین است
 

 

پریسا کلهر