به شب: به ازدحام غربت ستاره ها قسم
به سیل بی بهانه و طنین گریه ها قسم
به سرخی شقایق و شمیم یاس و رازقی
به هق هقِ دقیقه ها و لحظه های عاشقی
به حرمت و قداست حریم واژهٔ رفیق
به اولین نگاه های عاشقانه ی عمیق
به آبروی آینه/قسم به حرمت قلم
به رازهای سر به مهرِ ناگشوده در دلم
تو را هنوز منتظر/هنوز دوست دارمت
هنوز می نویسمت/هنوز می سرایمت
هنـوز می سرایم از نگاه تو برای تو
غزل غزل ترانه در نفس نفس هوای تو
چو یوسف از تنم چرا/ردای غم نمیدری
تو با غم نبودنت مرا کجا نمی بری
کسی دگر دوباره بر کلون در نمی زند
و سنگ عشق را کسی دگر به سر نمی زند
در آسمان شهر دل، سکوت شیهه می کشد
و مرگ هرشب از تنم"چه عاشقانه میچشد
تو قبلهٔ نماز من/ وً من پر از نیازِ تو
منم خمار و خوارِ نازِ یک نگاهِ نازِ تو
پرندهٔ خیاِل من ، نمی رسد به پای تو
اگرچه پرسه میزند هنـوز در هوای تو
برای خنده های تو، دلم چه تنگ می شود
و با تو فصل فصل زندگی قشنگ می شود
محمد_نیکروش
زیبا سروده ای بود .
درود .
لذت بخش بود .⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘