جمعه ۲ آذر
شب شعری از یزدان سعیدپور
از دفتر آرام نامه نوع شعر نیمائی
ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۸ فروردين ۱۴۰۰ ۱۳:۳۱ شماره ثبت ۹۷۰۸۵
بازدید : ۳۴۱ | نظرات : ۲۴
|
آخرین اشعار ناب یزدان سعیدپور
|
آن شب مهتاب نگاه داشت
با دَوِش ِ آواز جوی
با نور چراغِ پیر
وه چه غوغایی...
چه دلگرم در دل ِ سردی
گربه ای مشکوک روبرویم
روبهی یاغی تیر بر سنگ
حیا و حیله بی هم
و ما در نیمه راه، کامل
اما در فرار از آدم
هر دم در دست نوازشگر نسیم
سکوتِ آدمیان زیباست را فهمیدم
و چرخیدن در عشق
با تصویری گذشته در ذهن
نور به سان نوزاد گریان
در اولین آغوش
حال من در گرگ و میش است
غمگین، زیبا
خوب شد زود شب شد
مات و مبهوت
یادم آمد پشت درختی پیر
ستاره ای قصد بازی داشت
هرچند کوچکم
هرچند برای هزاران سال پیش بود
در کنکاش معنای زمان نرفته ام
اما در دل کندن سختم
شب نوا دارد بها دارد بی شک خدا دارد
چو زردی خزان زیباست اهورایی ست
اندیشه ام همانجا ماند
پشت درخت پیر و خشکیده با زمستان
صدایم را شنید شاید
درودش باد
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
فرا رسیدن نیمه شعبان، سالروز ولادت با سعادت منجی عالم بشریت، صاحب عصر و زمان، بقیةا... اعظم، حضرت حجة بن حسن (عج) را بر حضرتعالی و تمامی شیعیان جهان تبریک عرض مینماییم