جمعه ۲۲ فروردين
اشعار دفتر شعرِ پیک پاییزی شاعر یزدان سعیدپور
|
|
تو شیرین، لبخند ترت نازترین جنبش این شهر است
هر فرهاد با شیرینی همانندت شادترین خسرو دهر است
|
|
|
|
|
خانه ی من خشتش از دلِ تنگ
|
|
|
|
|
آنگاهکهعاشقت شدم آشوب ماه بود
تلاطم ِ ماه ها
|
|
|
|
|
در گوشه ای آرام
کنار ایستگاه یاس
نرسیده به ردپای عطر نیلوفر
چاله ای لبریز فریاد است
|
|
|
|
|
در گلویمچیزی ست
کَنه ای پرکینه
خون آشامی که مُسکن دود را پس می زند
|
|
|
|
|
گذرگهی تاریک
از نیست تا نیست به کوتاهی یک عمر
با نمایی خوش و ناخوش
ستیزه ی امید
|
|
|
|
|
در تنهایی و تاریکی
در کنکاش علت شادی دیگران با غم
چرا مردم شاد و من غمگینم
ندانستم خوشبخت کی
|
|
|
|
|
بغستان؛ امواجِ دریایی در دل کوهی ست
یادگاری پیر از توانستن
رازهایی از عشق و بودن
بیستون سنگ است آ
|
|
|
|
|
مقدس باد، مژده ای بادش
نفسی در راه ست
نوازش بهانه ای در گریه ابرها
بوسه های خیس باران
هوامبهوت،
|
|
|