يکشنبه ۴ آذر
|
دفاتر شعر امیر محمدی ارکانی (صادق)
آخرین اشعار ناب امیر محمدی ارکانی (صادق)
|
دلم گرفته از زمین وآسمان
چقدر خواهش ات کردم
دنیای من
نکن ، نرو ، بمان !
چشمهایم خیس باران
از درد دوری و غم هجران
نشانش نفسهایی به شماره افتاده و
یک تن بی جان ...
دلم گرفتهِ از هست و نیست
دیگر بدون تو
زندگی از برای چیست ؟
دلم گرفته به تکرار باران
سخت است ،
سخت !
حسرت داشتن دست هایی که
تَب اش بود درمان ...
دلم گرفته از دست هایی که
خالی ز داشتن است
داشتن تو ...
متهم به جرم پاک بودن
صداقت
یک رنگی ، دوست داشتن است
داشتن تو ...
دلم گرفته از خلوت لحظه ها
فاصله ای به عمق دریا
که افتاده بین ما
و تمام روزهایی که قرار است
بی تو شود فردا ...
پیوست :
یک دل زخمی ...
یه غرور خرد شده ...
یک تن رنج دیده ...
یه ....
که زیر شلاق بی رحم زخم زبانها چیزی ازش باقی نمانده است ...
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.