دختری غمگین در کج تنهایی اش
کسی که هیچ کس نکرده همراهی اش
دختری عاشق است ، دلش شکسته
در اتاقی تاریک و دری بسته
دختری که به چشم همه شاد است
دختری که به کسی دل بسته
دختری غمگین و تا ابد چشم به راه
دختری که تا ابد زل میزند به ماه
دختری که پای تو ایستاده تا همیشه
دختری که قلب میکشد پشت شیشه
دختری غمگین که پر از خنده است
دختری که از آدم ها دل کنده است
دختری که هیچکس نکرده باورش
دختری که باد کرده چشمان ترش
دختری که میخندد با هر جوک
دختری که چت میشود بعد هر پوک
دختری که زود عصبی میشود و فحش میدهد
دختری که ساده ست و کمی رک
دختری که زیاد اما نباید
دختری که هست اما نشاید
دختری جوان که انگار پیر شده
دختری که به عشق تو درگیر شده
دختری که بعد رفتت زیاد میخندد
با اینکه از زندگی خود سیر شده
دختری آشپز با خورشتی شور
چیزی نمانده از آن دو چشم کور
دختری که مینویسد ، شاعر شده
دختری در غصه خوردن ماهر شده
دختری که قبل سفر جا میگذاری اش
و رهایش میکنی در گریه زاری اش
دختری که زیاد میخندد ، خل شده
دختری که با دیدن تو هل شده
بعد تو کار هرشبش تحمل شده
دختری که ندارد هیچ دلخوشی
دختری که تکیه داده به دیوار
دختری که مست شده قبل سیگار
دختری که قول میدهد که اینبار
فکر نکند به تیغ و خودکشی
دختری که با تمام شهر غریبه شده
که انگار احساساتش خریده شده
این نبود "دختری که رهایش کردی"*
دختری آرام که سر به هوایش کردی
به شعر ناب خوش آمدید
موفق باشید