شنبه ۸ دی
گردش شبانه شعری از آذر مهتدی
از دفتر فریاد نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۱۱ اسفند ۱۳۹۹ ۰۷:۳۲ شماره ثبت ۹۶۱۷۷
بازدید : ۳۴۴ | نظرات : ۳۰
|
آخرین اشعار ناب آذر مهتدی
|
دیشب هوای میکده آتش گرفته بود
از خانه تا دم میخانه آتش گرفته بود
بر سر هوای مستی جانانه کم نبود
رفتم به سوی در بسته آتش گرفته بود
از بس هوا غم سنگین به سینه داشت
مهتاب؛ بی تاب شده آتش گرفته بود
تاریک بود چشم نمی دید چشم را
آغوش بی بغل گر گرفته آتش گرفته بود
تیپا به سنگ می زدم بی می و خمار
از بس دلم شکسته آتش گرفته بود
در زندگی بازنده ی پر شهباز تیز پر
بال و پری نمانده آتش گرفته بود
برگشت تا به خانه مسیرم هزار شد
شولای تن برهنه آتش گرفته بود
بالا بلند چوب به دست داروغه بر سرم
از بس به سر زده بی نتیجه آتش گرفته بود
جرمی نداشتم و بی جرم کشتنم
از آه سینه سوز؛ جوخه آتش گرفته بود
بسیار به چوب بست، خسته شد شکست
او خسته، دلشکسته؛ آتش گرفته بود
این گردش شبانه مرا برد تا کجای شهر
تا می رسم دم میخانه، آتش گرفته بود
11اسفند99
آذر.م
|
|
نقدها و نظرات
|
درود جناب خوشرو مهربان سپاس مجدد از لطفتان به بنده و شعرگونه هایم بمانید به مهر 🌺🍃🌺🍃🌺 | |
|
درود بر شما استاد استکی مهربان سپاس از حضور پر بارتان 🍃🌺🍃🌺🍃🍃🌺🌺 | |
|
درود بر شما جناب عطالهی سپاس از مهر حضورتان مانا باشید🌺🍃🌺🍃🌺 | |
|
درود برشما جناب بدری سپاس از مهر حضورتان بمانید به مهر | |
|
درود جناب بهادرانی سلامت باشید سپاس از حضور پر مهرتان 🌺🍃🍃🌺🍃 | |
|
درود بر شما جناب شهنی سپاس از مهر حضورتان بمانید به مهر🌺🍃🌺🍃🌺 | |
|
سلام و درود بر جناب کیمیائی سپاس از مهرتان حضورتان مستدام🌺🍃🌺🍃🌺 | |
|
درود بانو نانداری عزیز سپاس از حضور پر مهرتان بمانید به مهر 🌺🍃🌺🍃🌺🍃 | |
|
درود بر شما جناب مازیار سپاس از مهرحضورتان از لطف شما و دوستان توجه ام را به قالب بیشتر معطوف کردم. هر چند هنوز اول راهم با وجود اینکه خودم در انتهای زمان. شاید بهانه ای باشد برای به خاطر آوردنم و حسن خاطره ای. 🌺🍃🌺🍃🌺🍃 | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بسیار زیبا
ردیف آتشگرفته بود هم خیلی زیبا بود
بسیار عالی