سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        سهم دستهای غریب

        شعری از

        مقداد یوسفی

        از دفتر شاعری از شهر عشق نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ شنبه ۲ اسفند ۱۳۹۹ ۲۲:۴۱ شماره ثبت ۹۵۸۸۹
          بازدید : ۲۵۴   |    نظرات : ۱۱

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر مقداد یوسفی

        نوشتن سهم دستاي غريبم شد كه بنويسم 
        كه درد از دل براورده نشانم روي دهليزم 
         به ناز دختري  امروز و ناز دلبري فردا 
        وشايد عشق سانازي كه از گفتن بپرهيزم 
        شبيه نقطه اي تاريك و دور از چشم تبريزي 
        كه مولانا  به ني گفتا و من هرگز نفهميدم 
        بماندخنده هاوسخره ي اهلي كه ميسنجند شاعر را 
        هنوزم هست بانويي كه بنشينيم و برخيزم 
        به پا ميمانم از ذوق اش كه احوالم بحال ايد 
        هنوزم گرچه بيماري دچار شبه اسكيزم
        نه اينكه مسخ ناقوس غريبي در ته دِيرم 
        به رود كعبه اي هستم كه بر مسجد نميريزم
        گرم باغي بُد از ميوه كه نوبت نزد مردان بود 
        اگر چه نوبت من بود ولي سيبي نميچيدم
        وحتي ...ديدن چيزي كه عمري را زمين گيرم 
        هماره ،باز ،هميييشه .دوباره  ساده ميديدم
        نشد فردا كه بتوانم فراموش اورم دردي 
        همينجا از همين لحظه بسازم صبح امروزم 
        گلوي شمع تقديرم طنابي را بپيچانم
        به دار اويزم اش خامش كه نوري را بر انگيزم 
        دل از دلدادگي سير است و من سيرم ز دل بردن 
        به جنگ دل چنانم كه  تو انگاري منم  چيز ام 
        مقداد
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        دوشنبه ۴ اسفند ۱۳۹۹ ۰۸:۴۳
        درود بزرگوار
        بسیار زیبا و دلنشین بود
        موفق باشید خندانک
        محمد باقر انصاری دزفولی
        دوشنبه ۴ اسفند ۱۳۹۹ ۰۹:۳۸
        با سلام شاعروادیب بزرگوار
        سروده بسیارزیبا و تاثیر گذاری بودبر دل من
        درود برشما
        شاعر بزرگوار
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        مجتبی شهنی
        دوشنبه ۴ اسفند ۱۳۹۹ ۰۹:۴۹
        درود فراوان
        بر شما
        بسیار بسیار
        عاااااالی

        قلمتان توانا خندانک
        مجتبی شهنی
        دوشنبه ۴ اسفند ۱۳۹۹ ۰۹:۵۰
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        طوبی آهنگران
        دوشنبه ۴ اسفند ۱۳۹۹ ۱۵:۴۰
        سلام جناب یوسفی دورود بر شما
        دورود بر قلم زیبای شما
        طوبی آهنگران
        دوشنبه ۴ اسفند ۱۳۹۹ ۱۵:۴۰
        خندانک
        طوبی آهنگران
        دوشنبه ۴ اسفند ۱۳۹۹ ۱۵:۴۰
        خندانک
        فهیمه روشن ضمیر
        دوشنبه ۴ اسفند ۱۳۹۹ ۱۹:۰۹
        بسیار زیبا جناب یوسفی
        قلمتان بر صفحه ی روزگار سبز
        بهروز ابراهیمیان
        چهارشنبه ۶ اسفند ۱۳۹۹ ۰۰:۳۱
        درود بزرگوار
        بسیار زیبا سروده اید خندانک
        مینا فتحی (آفاق)
        يکشنبه ۱۰ اسفند ۱۳۹۹ ۰۳:۰۰
        درودها شاعرجوان

        گلوي شمع تقديرم طنابي را بپيچانم
        به دار اويزم اش خامش كه نوري را بر انگيزم

        مرحبا خندانک خندانک
        آذر مهتدی
        دوشنبه ۱۱ اسفند ۱۳۹۹ ۱۸:۱۳
        درود بر شما جناب یوسفی
        بسیار زیبا غزلی بود
        بسرایید به مهر
        قلمتان سبز و توانا
        🌺🍃🌺🍃🌺🍃🍃
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        8