🌸29 بهمن ماه ، جشن اسفندگان ، روز ملّی بانوان و زمین را در ایران باستان شاد باش میگویم🌸
(گفتگو با گل)
با گلی آهسته گفتم ، بوی تو چون نقش دوست
دل بَرَد از سینه ام ، هردم که فکرم پیش اوست
من به دل دارم یکی ساغر که نامش عشق تو است
در میان جمع گل یک جام ز آن ساغر نکوست
در میان گلبن و گلشن ، گلی دارم تویی !
هان! به خود بنگر که من را آن گل ناز پیش روست :)
چشم تو چون چشم آهو ، زلف تو جا مانده از شب
رخ نما ! ای ماه تابان دام دل آن چشم و ابروست
صد هزاران آتش جان زان رخش بر می دمد
اشتباهی روشن است گر بشنوی او ساده روست
از گلی پرسیدم از رویت نشان دارد؟ بگفت:
شاخ شمشاد قامتش ! بشنو که یارت لاله رو است
من چون آن آهوی وحشی خود به بندت آمدم
وین کمندت ای صنم نازک تر از یک تار مو است
مژده ای افلاکیان با جان سروش آورده اند
کین جمالِ چهره ات را نزد خورشید آرزوست
شاعر این قصه را بین دل به عشقت داده است
گشته است رسوا ولی رویت به از این آبروست
1399/11/29 - ابوالفضل احمدی - اردکان یزد
🌹گلبن : بوته یا درخت گل به ویژه بوتهی گلِ سرخ ؛ (به مجاز) زیبا رو و لطیف.
امید وارم مورد نگاه شما عزیزان واقع شده باشد🌺
اگر نقد و نظری نسبت به نوشته دارید به صورت واقع بینانه و به دور از تعارف باشد تا بتوانم نوشته های خود را بهبود بخشم و بیشتر مورد پسند شما خواننده گرامی واقع گردد🌺
تشکر فراوان🌸
نداری غیر از این عیبی که میدانی که زیبایی
من از دلبستگیهای تو با آیینه دانستم
که بر دیدار طاقت سوز خود عاشقتر از مایی
به شمع و ماه حاجت نیست بزم عاشقانت را
تو شمع مجلسافروزی تو ماه مجلسآرایی
منم ابر و تویی گلبن که میخندی چو میگریم
تویی مهر و منم اختر که میمیرم چو میآیی،،رهی معیری
باسلام به شاعر جوان خوش قریحه
شعر زیبای شما این ابیات رهی معیری را در خاطرم زنده کرد
از لحاظ تکنیک که استادان فن پیشقدم هستندوبا اجازه بزرگان تیک نقد رامی زنم تا شعرتان خوانده شود و راهنمایی استادان همراه صفحه ارزشمندتان که شما را مشتاق اموختن دیدم
به عنوان یک مخاطب عام از لحاظ مفهوم واهنگ ارایه های ادبی شعر شمارا دوست داشتم و با احساس شاعرانه صمیمی وساده شما ارتباط برقرار کردم و حظ بردم
پیروز باشید