سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        دلبارگی

        شعری از

        حسن رسولی

        از دفتر رسولی در حسن نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۲۷ بهمن ۱۳۹۹ ۱۰:۱۲ شماره ثبت ۹۵۶۸۵
          بازدید : ۲۱۷   |    نظرات : ۱۵

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

        دلبارگی

        من که نه شعر و نه شکر
        من که نه دردم
        نه دربند 
        و نه دربان
        دادم که بگیرد ببرد ازین بی‌سامان
        آبان
        تیر
        تیر می‌کشد قلبم
        نه! نقاش نیستم
        عاشق مرگم
        عاشقی که دیگر
        عاشق نیست
        معشوقه‌اش
        در پی بهاران نیست
        زیر بهمنی آوار شدست
        امید رهایی‌اش
        دگر شکرپارگی‌اش
         نیست
        نه تلخ شده‌ام
        زهرماری آکنده از
        چهل و دوبارگی‌ام
        پیله‌ی
        پارگی‌ام
        پرواز و گل و نی‌شکرم نیست
        تو بخوانم و بگو
        شعر که نیست
        نثر نیز...!
        قطعاً پروانه نوشته نیست
        آوار متحد دردست
        زجه‌های تلخ یک مردست
        حبس است 
        حبس است 
        حبس است
        که نه مرد
        نه زن
        موهوم یک فهم‌ست
        نیمم ایران
        نیمه دیگرم
        عشق به آن
        کلامم تاول خون و تعصب و دردست
        چندش‌آور زخم‌های یک مردست
        که به زنی زده است
        دیگر او در کابارگی به کما رفته است
        من و او طرحواره‌‌ی حس تلخ لمسیم
        بار دیگر احیاء می‌شویم؟!
        سؤالی‌ست
        بعید
        در هشتادملیون بارگی 
        شعری از «من» رسولی آزاده
        فریاد باید کشید...
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        سه شنبه ۲۸ بهمن ۱۳۹۹ ۲۰:۵۱
        درود بزرگوار خندانک
        شنبه ۱۹ تير ۱۴۰۰ ۱۱:۴۸
        خندانک
        ارسال پاسخ
        طوبی آهنگران
        سه شنبه ۲۸ بهمن ۱۳۹۹ ۱۱:۰۰
        سلام جناب رسولی
        شعری سیار زیبا سروده اید
        دورود بر شما
        شنبه ۱۹ تير ۱۴۰۰ ۱۱:۴۹
        خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد باقر انصاری دزفولی
        سه شنبه ۲۸ بهمن ۱۳۹۹ ۱۶:۰۸
        شاعر بزرگوار
        قلمتان همیشه جاودان بادا
        هزاران درود
        خندانک خندانک خندانک
        شنبه ۱۹ تير ۱۴۰۰ ۱۱:۴۹
        خندانک
        ارسال پاسخ
        طوبی آهنگران
        سه شنبه ۲۸ بهمن ۱۳۹۹ ۱۷:۴۵
        خندانک
        شنبه ۱۹ تير ۱۴۰۰ ۱۱:۴۹
        خندانک
        ارسال پاسخ
        مجتبی شهنی
        سه شنبه ۲۸ بهمن ۱۳۹۹ ۱۷:۴۶
        درود برشما
        شاعر گرامی
        بسیار بسیار عالی بود
        دستمریزاد
        ✏✏✏
        قلمتان توانا
        🌷🌷🌷
        🌷🌷🌷
        زندگیتان سرشار از لبخند و شادی


        👍👍👍
        شنبه ۱۹ تير ۱۴۰۰ ۱۱:۴۹
        خندانک
        ارسال پاسخ
        مجتبی شهنی
        سه شنبه ۲۸ بهمن ۱۳۹۹ ۱۷:۴۶
        خندانک خندانک خندانک
        شنبه ۱۹ تير ۱۴۰۰ ۱۱:۴۹
        خندانک
        ارسال پاسخ
        بهروز ابراهیمیان
        چهارشنبه ۲۹ بهمن ۱۳۹۹ ۰۲:۵۹
        درود بزرگوار
        بسیار زیبا و جالب بود خندانک
        شنبه ۱۹ تير ۱۴۰۰ ۱۱:۴۹
        خندانک
        ارسال پاسخ
        شنبه ۱۹ تير ۱۴۰۰ ۱۱:۴۹
        خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        3