يکشنبه ۲ دی
دلبارگی شعری از حسن رسولی
از دفتر رسولی در حسن نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۲۷ بهمن ۱۳۹۹ ۱۰:۱۲ شماره ثبت ۹۵۶۸۵
بازدید : ۲۱۹ | نظرات : ۱۵
|
آخرین اشعار ناب حسن رسولی
|
دلبارگی
من که نه شعر و نه شکر
من که نه دردم
نه دربند
و نه دربان
دادم که بگیرد ببرد ازین بیسامان
آبان
تیر
تیر میکشد قلبم
نه! نقاش نیستم
عاشق مرگم
عاشقی که دیگر
عاشق نیست
معشوقهاش
در پی بهاران نیست
زیر بهمنی آوار شدست
امید رهاییاش
دگر شکرپارگیاش
نیست
نه تلخ شدهام
زهرماری آکنده از
چهل و دوبارگیام
پیلهی
پارگیام
پرواز و گل و نیشکرم نیست
تو بخوانم و بگو
شعر که نیست
نثر نیز...!
قطعاً پروانه نوشته نیست
آوار متحد دردست
زجههای تلخ یک مردست
حبس است
حبس است
حبس است
که نه مرد
نه زن
موهوم یک فهمست
نیمم ایران
نیمه دیگرم
عشق به آن
کلامم تاول خون و تعصب و دردست
چندشآور زخمهای یک مردست
که به زنی زده است
دیگر او در کابارگی به کما رفته است
من و او طرحوارهی حس تلخ لمسیم
بار دیگر احیاء میشویم؟!
سؤالیست
بعید
در هشتادملیون بارگی
شعری از «من» رسولی آزاده
فریاد باید کشید...
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.