جمعه ۲۵ آبان
نیستان شعری از آذر مهتدی
از دفتر فریاد نوع شعر چهار پاره
ارسال شده در تاریخ شنبه ۱۱ بهمن ۱۳۹۹ ۲۲:۳۶ شماره ثبت ۹۵۱۰۸
بازدید : ۳۰۹ | نظرات : ۳۹
|
آخرین اشعار ناب آذر مهتدی
|
نیستان
برف می بارد و یخبندان است
حرف عمری که گلو بند ز آن است
سایه همسایه ی بیداد گری ست
چه بگویم دل من زندان است
بغض آوار شده بر سر دل
غم واندوه شده همسر دل
سنگ بر طاقت شیشه ظلم است
چنگ افتاده به پا تا سر دل
حسرت آغاز رهم بود و نشد
به مرادم همه دم بود و نشد
سوختم دود شدم خاک رهت
بر سر راه تو کم بود و نشد
سفره برچین که مرا
سیر تو بس سیر کند
حرف از فاصله کم گوی
فراق تو مرا پیر کند
شادم از لحظه ی
آغاز سفر اما حیف
سفر بی تو مرا
از همه دلگیر کند
سایبان دل من مجمر شد
"گل" گرفت دامن دل پر پر شد
درنیستان وجودم گمشد
نی نوازنده این" آذر " شد
10بهمن 99
آذر .م
|
|
نقدها و نظرات
|
واژه ها) درود بانو جان سپاس بیکران از لطف و محبتتون به جرات می تونم بگم با هر نقدتون احساس خوبی دارم و بیشتر نیرو می گیرم. کاش از بچگی شعر نمی گفتم و به جای آن بیشتر روی اشعار بزرگان کار می کردم . حالا هر چند تا گور زمان زیادی نمانده اما خیلی پیرو زگهواره تا گور دانش بجوی هستم. و در محضر شما دوستان عزیز شاگردی می کنم. نمیدانم چرا یاد نمیگیرم سعی خواهم کرد. باز هم تشکر مهربانو💕💕💕💕 | |
|
درود بر شما استاد درست می فر مایید من سروده هام در هیچ قالبی نمی گنجه😊 فقط آمدم تا از حضور سروران شعر بیاموزم. مرا همنشینی شاید به عطر شعر بنشاند. | |
|
درود جناب اخباری سپاس از حضور پر مهرتان زیبایی آن مختص به نگاه زیبا بین شما و دوستان شاعرم است و نقد عزیزترین بانو که قلم و قدمشان پر برکت ومقدمشان گرامی | |
|
درود بر شما سپاس از حضورپر مهرتان | |
|
درود برشما جناب کیمیائی سپاس از نگاه و نظر پر مهرتان در کارزار زندگی پیروزی از آن تان باد. | |
|
درود بر شما سپاس از نگاه پر مهرتان حضورتان سبز | |
|
درود مهربانو سپاس از نگاه پر مهرتان💕💕💕💕 | |
|
درود جناب انصاری گرامی سپاس از راهنمایی پر مهرتان | |
|
درود بر شما جناب مازیار سپاس از حضور پر مهرتان بله درست می فرمایید بداهه هام باید ویرایش شود و قالبهایش درست شود. ولی هر بار خواستم تغییر ایجاد کنم حس خوب اولیه ام از بین رفت ولی چشم سعیم می کنم | |
|
درود بر شما جناب عطااللهی سپاس از حضور پر مهرتان | |
|
درود بر شما سپاس از حضور پر مهرتان | |
|
درود بر شما سپاس از نگاه پر مهرتان | |
|
درود سارا بانو سپاس از حضور پر مهرتان🌺🌺🌺🌺🌺 | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
درودبانو مهتدی عزیزم
زیباقلم زدید
همیشه گفتم قلم خوبی دارید وپشت شعراتون اندیشه ای درست ومحکمه فقط باید روی قالبها کارکنید ودراین شعر هم موفق شدید که شعرتون رودرقالب چهارپاره بریزید آفرین
این شعرتون یه چهارپاره است که ازلحاظ قافیه وردیفش مشکلی نداره
تصویرسازیاشم بد نیست
فقط کمی نامرتب چیده شده ووزن بعضی ازبیتها مشکل داره من براتون اینگونه مرتبش کردم:
برف می بارد و یخبندان است
حرف عمری که گلو بند ز آن است
سایه همسایه ی بیداد گری ست
چه بگویم دل من زندان است
بغض آوار شده بر سر دل
غم واندوه شده همسر دل
سنگ بر طاقت شیشه ظلم است
چنگ افتاده به پا تا سر دل
حسرت آغاز رهم بود و نشد
به مرادم همه دم بود و نشد
سوختم دود شدم خاک رهت
بر سر راه تو کم بود و نشد
سفره برچین که مرا سیر تو بس سیر کند
حرف از فاصله کم گوی فراق تو مرا پیر کند
شادم از لحظه ی آغاز سفر اما حیف
سفر بی تو مرااز همه دلگیر کند
سایبان دل من مجمر شد
"گل" گرفت دامن دل پر پر شد
درنیستان وجودم گمشد
نی نوازنده این" آذر " شد
حالا قالبش درست شد اما باید برخی ازبندها ازلحاظ وزنش ویرایش شه
مثل این بند که مشخص هم هست که هجاهاش بیشترشده وبلندترشده ازبقیه ی مصراع ها:
سفره برچین که مرا سیر تو بس سیر کند
حرف از فاصله کم گوی فراق تو مرا پیر کند
شادم از لحظه ی آغاز سفر اما حیف
سفر بی تو مرااز همه دلگیر کند
بعضی جاهای دیگه هم می لنگه اما اینجا بیشتر
باید چندباربلند بلند شعرتون روبخونید خودتونم متوجه میشید
اما درکل برای شروع شعرکلاسیک خوبه واگه زیاد شعربخونید وادامه بدید وزنش هم درست خواهدشد وکم کم دستتون میاد چیکارکنید
موفق باشید عزیزم وخیلی عذرخواهم که جسارت کردم
میدونم که استعدادتون بالاست درتوانتون هست که بهترازاینهاکلاسیک بسرایید فقط قالبها ووزنهارومشکل دارید وان شاالله که درست میشه