سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

دوشنبه 15 ارديبهشت 1404
  • روز بزرگداشت شيخ صدوق
9 ذو القعدة 1446
    Monday 5 May 2025
    • روز جهاني ماما

    حمایت از شعرناب

    شعرناب

    با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

    در جملاتی که علی ع در تمام عمرش گفت ، این جمله از همه رساتر و عمیقتر ،زیباتر ، اثربخش و آموزنده تر بود.کدام عبارت؟کدام جمله؟آن ۲۵ سال سکوت علی است. دکتر علی شریعتی

    دوشنبه ۱۵ ارديبهشت

    التماس

    شعری از

    شهاب نجف آبادی

    از دفتر دلنوشته ها نوع شعر غزل

    ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۱۷ دی ۱۳۹۹ ۱۰:۴۷ شماره ثبت ۹۴۲۲۰
      بازدید : ۱۹۱   |    نظرات : ۴

    رنگ شــعــر
    رنگ زمینه

           التماس
     
     
    بیا ! یکدم ببینیم آن قدّ و بالای رعنا را
    که تا سیراب سازیم از نگه، چشم تماشا را

    قشنگیت ، آن چنان مصداق پیدا کرده در خاطر
    که ویران می‌کند هر کس در آن، دیوار حاشا را

    تو را جان عزیزانت قسم ، هر وقت می‌آیی
    مکن محروم از آن لب های شیرین ، بیش از این ما را

    به سوز و عشق و سودای تو دل، طرفی نمی‌بندد
    مگر اطفاء کند وصل التهاب این تمنّا را

    بدان حدّ جلوه‌ گر شد چهرۀ بی ‌تایت ، ای مهوش!
    که خلقی هـم نمی‌جوید برای چون تویی ، تا را

    در این دنیا، چه جایی بهتر از دل ، می‌توان یابی؟
    بیا تا وا کنم در دل ، برایت ای صنم! جا را

    طریق عقل کی باشد؟ یک عمری کام دل جستن
    فقط رخصت به این عاشق بده ، امروز و فردا را

    قدت از بس که چون سرو است! مجبورم که گه‌گاهی
    برای بوسه بر لبهات ، بالا آورم پا را

    دلم خواهد که رویت را کنی وا، تا شهاب ‌آسا
    به چشم خود ببینم ، لحظه‌ای پنهان و پیدا را

     
                                         شهاب نجف آبادی
                                           مرداد ماه  1371  
     
    ۱
    اشتراک گذاری این شعر

    نقدها و نظرات
    عباسعلی استکی(چشمه)
    جمعه ۱۹ دی ۱۳۹۹ ۰۸:۴۹
    درود استاد عزیز
    بسیار زیبا و شورانگیز بود
    عاشقانه و عارفانه خندانک
    محمد باقر انصاری دزفولی
    پنجشنبه ۱۸ دی ۱۳۹۹ ۰۹:۲۳
    بداهه ای تقدیم شعر زیبای شما
    شور عرفان مى دهد
    هر واژه ای از شعرشما
    توصيف کن عشق و خرد
    ای استاد دانی ما
    خندانک خندانک خندانک خندانک
    طاهر بهادرانی
    پنجشنبه ۱۸ دی ۱۳۹۹ ۲۳:۰۵
    درود بر شما جناب نجف آبادی🌹🌹
    بسیار زیبا 👏🌹🌹
    برقرار باشید 🌹
    مجتبی شهنی
    شنبه ۲۰ دی ۱۳۹۹ ۰۰:۴۷
    درررود
    بسیار
    زیبا
    و
    عاااااااالی


    *_꧂🌸☘️჻*
    🌸 🌿 *꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸_____*
    ☘️჻🌸🌿
    تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


    ارسال پیام خصوصی

    نقد و آموزش

    نظرات

    مشاعره

    سید مرتضی سیدی

    تمام حزن یاران است در من ااا زمستان و بهاران است در من ااا شکستم بغض چندین ساله ام را ااا خدایا شور باران است در من
    ساسان نجفی(سراب)

    در دایره ای که آمد و رفتن ماست اا او را نه بدایت و نه نهایت پیداست اا کس مَی نزند دمی در این معنی راست اا کاین آمدن از کجا و رفتن به کجاست
    سید مرتضی سیدی

    هر چند شیشه های دلم را شکسته اند ااا اینجا هنوز پنجره ها را نبسته اند ااا امشب تمام آینه ها در حضور دل ااا در خویشتن نشسته و از خود گسسته اند ااا دیگر چه اعتماد به دستان دوستان ااا وقتی عصای پنجره ها را شکسته اند ااا اینجا کبوتران حرم تنگ هر غروب ااا بر برج های خیس نگاهم نشسته اند ااا من از نگاه ساده ی این کفش های کوچ ااا احساس می کنم که از این کوچه خسته اند
    محمد حسنی

    درد اگر این درد مشترک بود همه هم درد بودند اما انگار بی تفاوتی زنجیر زندگی را از پایشان باز کرده است بداهه
    سید مرتضی سیدی

    هوای با تو پریدن نشسته در بالم ااا سراغ همسفری بی بهانه می گیرد

    کاربران اشتراک دار

    محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
    کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
    استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
    1