ناهید

فریاد دوای غم و تنهایی نیست درمان غمم، زمزمه ی دیدار است


درود برشما
بسیارزیباست

درود بانو
غزلی ناب و زیباست
دستمریزاد
موفق باشید

بی عشقِ تو تکرارِ نَفَس دشوار است
بی روی تو هر لحظه دلم تبدار است

چشمم نگران است به ایوان طلوع
ناهید نتابید و زمین بیمار است

می خواست دلم قصه ی فریاد کند
می دید زمین بی در و بی دیوار است

می رفت که در خاطره کاشانه کند
می دید که باغ از همه سو بی بار است

ناهید ، بتاب جای خورشید به دشت
آخر ز غروب ، قلب من بیزار است

فریاد دوای غم و تنهایی نیست
درمان غمم ، زمزمه ی دیدار است


سلام بانوی ارجمند
به سایت شعرناب خیلی خوش آمدید

اشاره به
ناهید ؛ اسطوره ی مِهرورزی و نور در آیینِ میترا و کارکرد گاه افسانه ای یا متافیزیک و کوانتومیِ یکی از کواکب از جمله در داستانِ چندسویه به تحریف رفته ی ملائکِ هاروت و ماروت که در قرآن هم کوتاهه ای از حضور این دو ملک عزیز در بابل شهرِ رسولان تاریخی شده است در دلسروده ی شما ، نقش آفرین و متبلور دل مهربان تان بود

کواکب مَه و تیر و ناهید می دان
چوخورشید و بهرام و برجیس و کیوان


زنده باشید و به مهر سراینده ی نیک پروری

درود برشما شاعر گرامی بانو جلا لی زینا
بسیار عالی وزیبا

سلام
شعر بسیار شیوا ورسایی بود
هزاران درود برشما

درود و خسته نباشید غزلی زیبا و پر از احساس