سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        زبان پرواز

        شعری از

        عاطفه بابازاده خمیران

        از دفتر شعرناب نوع شعر سپید

        ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۹ آذر ۱۳۹۹ ۲۲:۰۷ شماره ثبت ۹۲۸۲۷
          بازدید : ۴۹۲   |    نظرات : ۳۶

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر عاطفه بابازاده خمیران
        آخرین اشعار ناب عاطفه بابازاده خمیران

        با دهان ماهی ها حرف زدم
        اما تو از آب تشنگی را بلد بودی
        نمی دانستی ماهی 
        در اشکهایش زنده می ماند
        تو آب راکدی بودی 
        که هرگز دل به دریا نزد 
        با دهان فصل ها حرف زدم
        شانه ام را تکان دادی و ریختم
        نفهمیدی پاییز 
        با افتادن زیباست 
        با هر دهانی تورا 
        نشانه گرفتم 
        به خودم شلیک کردم
        و یک روز فهمیدم 
        آغوشت ناشنواست 
        برگشتم به زبان مادری ام "پرواز"
        این روزها به پیراهنی آبی فکر می کنم 
        که به زودی یک نفر در آن 
        مرا دوست خواهد داشت...
        زبان پرنده ای که 
        دانه هایش درون قفس ریخته را
        فقط آسمان می فهمد...
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        سه شنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۹ ۱۴:۰۸
        درود بانو
        بسیار زیبا و جالب بود خندانک
        عاطفه بابازاده خمیران
        عاطفه بابازاده خمیران
        چهارشنبه ۱۲ آذر ۱۳۹۹ ۲۳:۳۲
        لطفتان زیاد دوست گرانقدر🌹🙏
        ارسال پاسخ
        پژمان بدری
        سه شنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۹ ۱۹:۲۶
        سلام
        قطعا یکی از بهترین سپیدهای روسفیدی که در سایت خواندم این شعر به معنای واقعی شعرست
        اما با کمی لکه گیری در دیواره های اصلی....
        هر چند مانند برکه ای زلال می جوشد و با هر زبانی
        با معشوقه ای سخن می گوید
        آغوش اش ناشنواست
        (چه حس آمیزی و تشخیص بکر و نابی)

        انسجام معنایی بدون رخنه
        ارتباط عمودی مستحکم که زلزله ی ۴۰۰ریشتری هم آن را خراب نمیکند
        گره خوردگی عاطفه و صور خیال
        که خیاطی چیره دست کلاف آنهارا بهم بافته است
        تا جایی که شاعر با تناسخات بجا گاهی ماهی میشود
        گاهی پاییز
        گاهی به سان پرنده ای به پرواز می اندیشد
        در فلسفه و عرفان ما چهار نوع تناسخ داریم
        نسخ حلول روح انسان در انسانی دیگر
        مسخ حلول روح انسان در حیوانات(ماهی شعر)
        رسخ حلول روح انسان در جامدات
        فسخ حلول روح انسان در گیاه(پاییز شعر)

        وچه معتدل پیراهن آبی نماد دریاست
        در سمبولیسم رنگ آبی برای آرامش استفاده میشود

        در آخرم یکجایی که به ویرایش نیاز دارد و با اجازه ی شاعر اصلاح می کنم

        زبان پرنده ای که
        دانه هایش درون قفس ریخته را
        فقط آسمان میفهمد

        زبان پرنده ای که
        دانه های درون قفس ریخته اش را
        فقط آسمان می فهمد

        مخلصات لذت بردیم


        سه شنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۹ ۱۹:۳۱
        درود جناب بدری خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        مهرداد مانا
        مهرداد مانا
        سه شنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۹ ۲۰:۳۲
        پژمان دست مریزاد .. و منم همان نقطه را میخواستم برای ویرایش انتخاب کنم
        در برابر این شعر منم میخکوب شدم خندانک
        ارسال پاسخ
        اميرحسين علاميان(اعتراض)
        اميرحسين علاميان(اعتراض)
        چهارشنبه ۱۲ آذر ۱۳۹۹ ۱۹:۴۵
        واقعا ساده و بي ادعا و به معناي واقعي سپيد بود خندانک
        ارسال پاسخ
        عاطفه بابازاده خمیران
        عاطفه بابازاده خمیران
        چهارشنبه ۱۲ آذر ۱۳۹۹ ۲۳:۳۲
        سلام و درود دوست گرانقدرم
        سپاسگزارم از نگاه پرمهر و توجه و همراهی ارزشمندتان🙏🌹
        هرانچه هست به لطف نگاه مهربان شماست 🌹🙏
        ارسال پاسخ
        عاطفه بابازاده خمیران
        عاطفه بابازاده خمیران
        چهارشنبه ۱۲ آذر ۱۳۹۹ ۲۳:۳۳
        بزرگوارید دوست خوبم سپاس از نگاه پر مهرتان🙏🌹
        مهرداد مانا
        سه شنبه ۱۳ مهر ۱۴۰۰ ۱۰:۴۳
        سلام
        آنچه امروز بیش از هر صورت تخیلی به کمک شعر می آید ، تشخیص و آشنازدایی ست . زیرا قوت فانتزی این دو آرایه بسیار کارآمد و راهگشاست .


        " زنده ماندن ماهی در اشک " یکی از نقاط برجسته ی کار دختر ماناست ، زیرا اشک عموما به انسان الحاق می شود و نسبت دادن آن به ماهی دارای یک منطق ادبی ست . از طرفی حضور آب / ماهی / زندگی و تشنگی در کنار هم ، باعث تشکیل پازل معنا در ذهن مخاطب می شود و شور خواندن را در او برمیانگیزد .

        شعر در ادامه نیز بسیار جاندار و زنده پیش می رود ، مقارنه ی معنوی فصلها و پاییز و افتادن ، و مصادره به مطلوب از فعل " افتادن " هم باعث تضمین شعریت کار است .

        انعکاس شلیک و نشانه و جابجایی فاعل و مفعول در این بند و تصویر ثالث " اتحاد عاشق و معشوق " که در تم کار شکل می گیرد ، از کارهای خوبی ست که در این اثر انجام شده و ما را به توانایی شاعر مومن می کند . همینطور حسامیزی " آغوشت ناشنواست " و تقارن و تقابل این ناشنوایی با فعل " صدا کردم " هم کار را منسجم و چندلایه نموده است که گشت و گذار در شعر را هیجان می بخشد .


        اما پیراهن آبی ..... به راستی که گفتن یک شعر زنانه ، نیازی به داد و بیدادهای فلسفی و ننه من غریبم بازی های فمنیستی ندارد . به همین راحتی می توان زنانگی را به شعر تزریق کرد . و این کاری ست که دخترمانا براحتی و زیبایی انجام داده است .

        اما با همه ی اینها تشابهاتی که این قلم به قلم چند شاعر دیگر دارد ، قطعا باید به استقلال منجر شوند و ما به زودی شعری بخوانیم که امضای عاطفه را در تمام کلمات و جملاتش ببینیم . و این اتفاق خواهد افتاد البته به شرط شکیبایی ....



        ابوالفضل زندیه شاهین
        سه شنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۹ ۰۹:۵۰
        درودتان بانو بابازاده ی عزیز

        سپیدی بسیار زیبا و دلنشین بود

        پیروز و پایدار باشید بانوی ادیب
        و قلمتان هماره نویسا خندانک خندانک خندانک
        عاطفه بابازاده خمیران
        عاطفه بابازاده خمیران
        چهارشنبه ۱۲ آذر ۱۳۹۹ ۲۳:۴۱
        سپاس و درود بی کران دوست خوبم لطفتان زیاد🙏🌹
        ارسال پاسخ
        محمد باقر انصاری دزفولی
        سه شنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۹ ۱۰:۱۴
        بداهه ای تقدیم شعر زیبای شما
        شاعر گرامی

        شاعر نو اینجا و
        جان من همه ارزانی اش
        من فدای شعر و
        قلم جنبانی اش
        خندانک خندانک خندانک
        عاطفه بابازاده خمیران
        عاطفه بابازاده خمیران
        چهارشنبه ۱۲ آذر ۱۳۹۹ ۲۳:۴۱
        درود بی کران پاینده باشید🙏🌹
        ارسال پاسخ
        ابوالحسن انصاری (الف رها)
        سه شنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۹ ۱۰:۳۹
        درود بر شما خندانک خندانک خندانک خندانک
        عاطفه بابازاده خمیران
        عاطفه بابازاده خمیران
        چهارشنبه ۱۲ آذر ۱۳۹۹ ۲۳:۳۹
        سپاس و درود بزرگوار🌹
        ارسال پاسخ
        مریم کاسیانی
        سه شنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۹ ۱۹:۴۱
        سلام براستی که سپید بود خندانک
        تابنده باشید در شعر و شور و شهر خندانک خندانک
        عاطفه بابازاده خمیران
        عاطفه بابازاده خمیران
        چهارشنبه ۱۲ آذر ۱۳۹۹ ۲۳:۳۹
        سپاسگزارم مریم جان عزیزم بزرگوارید جانم🙏🌹
        ارسال پاسخ
        مهرداد مانا
        سه شنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۹ ۲۰:۳۲
        بی نهایت زیبا بود
        امشب بارها و بارها میخوانمش خندانک
        عاطفه بابازاده خمیران
        عاطفه بابازاده خمیران
        چهارشنبه ۱۲ آذر ۱۳۹۹ ۲۳:۳۸
        بارها و بارها ممنونم از لطفتون،باعث افتخار بنده ست🙏🌹
        ارسال پاسخ
        آرمان پرناک
        سه شنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۹ ۲۰:۴۳
        درود بر شما
        بسیار زیبا سرودید

        قلمتان سبز
        خندانک خندانک خندانک
        عاطفه بابازاده خمیران
        عاطفه بابازاده خمیران
        چهارشنبه ۱۲ آذر ۱۳۹۹ ۲۳:۳۷
        لطفتان زیاد دوست خوبم🙏🌹
        ارسال پاسخ
        مهدی فروزنده
        چهارشنبه ۱۲ آذر ۱۳۹۹ ۱۵:۴۷
        درود بر شما
        🌹🌹🌹
        عاطفه بابازاده خمیران
        عاطفه بابازاده خمیران
        چهارشنبه ۱۲ آذر ۱۳۹۹ ۲۳:۳۷
        سپاس و درود بزرگوار🙏🌹
        ارسال پاسخ
        اميرحسين علاميان(اعتراض)
        چهارشنبه ۱۲ آذر ۱۳۹۹ ۱۹:۵۶
        هميشه گفتم شعر بخصوص(سپيد و نو)
        شاخ و دم ندارد و با الفاض دهان پركن
        با استعاره هاي پيچيده و واژه هاي تلفيقي عربي،ايراني نميتوان هميشه تكيه كرد
        شعر رسالتي داره كه از جهان سادگي به تفكرات پيچيده و عميق ميرسه
        شعر كنارمونه تو حياط و پشت بام و روي درختان همه جا هست
        ولي ما در دوردست ها و در عالمي ديگر دنبالش ميگرديم
        وقتي اشعار برنده جايزه (قلم طلايي)
        كه شاعر اهل امريكاي جنوبي بود را خواندم
        كلي تعجب كردم و سورپرايز شدم كه چرا ساده و روان حرف زده
        چرا بچه هاي خودمون شاعران معاصر ايران نگرفتند يا ندادن نميدونم
        به هرحال پي بردم كه زبان شعر و خيال پردازي هاي ساده
        كه فراي زندگي نباشد خيلييييي اهميت داره،درود بر شما قلمت سبز خندانک خندانک
        عاطفه بابازاده خمیران
        عاطفه بابازاده خمیران
        چهارشنبه ۱۲ آذر ۱۳۹۹ ۲۳:۳۶
        سپاس از نگاه پرمهر و حضور نابتان دوست گرانقدرم🙏🌹
        ارسال پاسخ
        سعید صادقی (بینا)
        چهارشنبه ۱۲ آذر ۱۳۹۹ ۲۳:۲۴
        تو آب راکدی بودی
        که هرگز دل به دریا نزد

        نمیدانم چرا به دلم نشست

        درود بر شما خندانک
        عاطفه بابازاده خمیران
        عاطفه بابازاده خمیران
        چهارشنبه ۱۲ آذر ۱۳۹۹ ۲۳:۳۶
        درود برشما دوست خوبم🙏🌹
        ارسال پاسخ
        سیدحسن خزایی
        پنجشنبه ۲۷ آذر ۱۳۹۹ ۱۵:۱۱
        خانم بابا زاده زیبا سروده اید: دانه های درون قفس ریخته را آسمان میفهمد و کبوتری که روی بام آن حوالیست. آفرین بر تو وبر قلمت خندانک خندانک خندانک
        حمیدرضا نصرآبادی(طوفان)
        پنجشنبه ۲۸ اسفند ۱۳۹۹ ۰۹:۱۷
        برگشتم به زبان مادری ام "پرواز"
        این روزها به پیراهنی آبی فکر می کنم
        که به زودی یک نفر در آن
        مرا دوست خواهد داشت.

        چه با مفهوم ورسا خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        فروغ فرشیدفر
        پنجشنبه ۱۵ مهر ۱۴۰۰ ۰۱:۲۸
        درود برعاطفه بانوی نازنین🌺
        بسیار زیبا بود . خواندنی و دلنشین
        سبز باشید .
        🙏🙏🙏🌺🌺🌺🌺
        آذر مهتدی
        جمعه ۱۶ مهر ۱۴۰۰ ۲۲:۳۱
        درود مهربانوجان
        زیبا سپید و زیبا شاعر زیبایی ها
        درود بیکران قلمت سبز
        خندانک خندانک خندانک
        سه شنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۹ ۱۰:۲۸
        سلام مهربانو خندانک
        عالی بوووود خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک


        این روزها به پیراهنی آبی فکر می کنم
        که به زودی یک نفر در آن
        مرا دوست خواهد داشت...
        زبان پرنده ای که
        دانه هایش درون قفس ریخته را
        فقط آسمان می فهمد...
        عاطفه بابازاده خمیران
        عاطفه بابازاده خمیران
        چهارشنبه ۱۲ آذر ۱۳۹۹ ۲۳:۴۰
        سپاس و درود جانم ممنونم از نگاه مهربونتون🌹🙏
        ارسال پاسخ
        سه شنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۹ ۱۹:۳۰
        درود بانو واقعا زیباست خندانک
        عاطفه بابازاده خمیران
        عاطفه بابازاده خمیران
        چهارشنبه ۱۲ آذر ۱۳۹۹ ۲۳:۳۹
        زیبا نگاهید جانم🙏🌹
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        6