گفتند صبوری کن

با هزاران سلام
استاد فرهیخته و شاعر توانا استاد جمعی بزرگوار
فخامت کلام و والایی مقامتان در عرصه ادب بر بنده پوشیده نیست و اگر سوالی مطرح میکنم فقط به خاطر اطلاع خودم هست ونه نقد اثر شیوا وزیبایتان که تمام جنبه های یک غزل زیبا را دارد و قالب غزل هم انتخاب برازنده ای است برای این شعر شیرین فقط سوال ذهنی بنده این است چرا مصراع اولتان قافیه ندارد و اثرتان را شبیه به قطعه کرده است؟
با آرزوی توفیق برای شما ادیب فرهیخته

درود استاد عزیز
غزلی ناب و زیبا بود
دستمریزاد
موفق باشید

درود جناب جمعی عزیز
بیت بیتش سر شار از زیبایی بود
قلمتان نویسا

سلام بر استاد عزیزم و دوست فرهیخته و بزرگوارم جناب جمعی گرانقدر
همیشه حضور پای صفحه زرین اشعارتان و خواندن شعری از کلام درافشان شما سعادتی است دلنشین که هماره خدارا بر این توفیق شاکرم
دستمریزاد استاد نیک گفتار و نیک پندارم
مانا و تواناباشید و سایه پر از مهرتون بر سرما مستدام

بداهه ای تقدیم شعر زیبای شما
استادعزیز
چه بگویم که همه شعر و
غزل باشی و شور
شعرناب هم به حضورت
چو گلستان شده است

گر خنده كند ساغروگیسوی توبردوش
دستی به لبِ جام و دگر در كمر آيد
اين جامِ دهان بسته و آن زلفِ پرازچين
كی باز شود هردو،كه عطرش به درآيد
وين غنچه ی لب نيز، گمانم بشود باز
گر قاصد آزادی ما، از سفر آيد
گفتند صبوری كن و اميد نگه دار
ترسم بشود قصه سروغصه بر آيد
نا خورده می و مزه ی بوسه نچشیده
كفاره ی نا كرده گنه، بی خبر آيد
سربانگ زند، سركشم آن باده ی هجرت
دل نهی نمايد كه مرو، چون ظفر آيد
ني جرات ماندن بود و توشه رفتن
گر بند شود خونِ جگر، اشكِ تر آيد
يلدا و سيه بختی و تاريكی دوران
پركرده فضا نيست مجالی سحر آيد
ما نيز به شكلی چو همان شاعرطوسيم
تابوت چو بيرون برود، سيم و زر آيد
گفتی چو صفا خواهم، در سعی بکوشم
ترسم بزنم رمل و از آن سو حجر آيد
صد شعرچو با خونِ جگرخوش بسرايم
اميد ندارم كه، يكی را اثر آيد
ديگرنظرم قد ندهد، درد دراوج است
انديشه جمعی، مگرش كارگر آيد
سلام
درود ی بی نهایت
وعرض ارادت احترام استاد بی بدیلم
حضرت غلامحسین جمعی گرانقدر و عزیز
غزلی که باید بارها و بارها خواند و آموخت
به قول معروف هرچه خوبی همه دارند تو یکجا داری
بی تعارف خیلی خیلی دلنشین و آموزنده و ماندگار
خدا را شاکرم دوستانی ادیب و ارزشمندی به این حقیر
عنایت فرموده تا در جوار مهر و دانششان بیاموزم
سلامت باشید و سعادت مند

سلام و درود استاد جمعی عزیز
زیبا و آهنگین
قلمتان زرنگار
تابنده باشید و پاینده به مهر

درود فراوان استاد جمعی ادیب گرانقدر واندیشمند 🌷
بی شک اشعار بی بدیل وناب شما را بارها باید خواند و بیاموزیم نیا موخته ها را 🌷
دستمریزاد 🌷
روزگارتان پر فروغ 🌷
ایام بکام 🌷
شادکام ومستدام 🌷
در پناه حق 🌷

سلام ودرود استاد جمعی یصیده زیبایی در حال وهوای غزل راستش بنده هم از این قصیده های غزلی دارم و دلم نمیاید غزلشان کنم

نا خورده می و مزه ی بوسه نچشیده
كفاره ی نا كرده گنه، بی خبر آيد
سربانگ زند، سركشم آن باده ی هجرت
دل نهی نمايد كه مرو، چون ظفر آيد


درود های بیکران نثار شما جناب جمعی گران اندیش🌷🌹

سروده ی بسیار زیبا و دلنشین از قلمتان خواندم

و از بند بند هایش لذت بردم

سپاس که مارا به مهمانی کلامتان می برید🌹

زیبا بود زیبا🌷

قلمتان هماره سبز و مانا

شاعرانگی هایتان مستدام 🌹🌹