دوشنبه ۳ دی
بمیرانم 2 شعری از امید بهنیا
از دفتر حرف نگفته نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ شنبه ۱۲ مهر ۱۳۹۹ ۲۳:۳۷ شماره ثبت ۹۰۷۴۹
بازدید : ۱۹۹ | نظرات : ۴
|
آخرین اشعار ناب امید بهنیا
|
چه شب هایی نشستم منتظر در گوشه ای خلوت
دعا کردم بمیرانم نباشم باعث زحمت
بهشتی نیستم اما هراسی از جهنم نیست
در این برزخ گرفتارم بمیرانم به هر قیمت
ببین با ناله ها کر کرده ام گوشِ تمامِ شهر
تحمل می کنم اما شدم دلگیر از این قسمت
غمم پایان ندارد بی جهت ماندم در این عالم
رسیدم آخر دنیا ندارم بیشتر طاقت
برای درد تنهایی سفر کردم به جایی دور
ولی پایان ندارد چون رسیدم در ته این خط
کسی من را نمی فهمد اسیرِ بازیِ تقدیر
منم بیچاره ای تنها که سهمم شد همین محنت
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
نومید