سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید
منو کاربریاعضای آنلاینمعرفی شاعران معاصرانتشار ویژه ناب
محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
♪♫ صدای شاعران ♪♫پر نشاط ترین اشعار۱- زندگی ۲- زخم تبر .. ۳- 🟡 جرجیس 🟡 ۴- ☄️On Mars☄️ ۵- دل ۶- اقیانوس فریاد ۷- مادر فردا ۸- ... عطر سرباز... ۹- ناگهان سکوت ۱۰- 👀 نگاهم کشته شد 🗡️ حمایت از شعرنابکانال تلگرام شعرنابتقویم روزجمعه 31 فروردين 1403 11 شوال 1445 Friday 19 Apr 2024 |
اشتراک گذاری این شعر
۳۷ شاعر این شعر را خوانده اند
بهمن بیدقی،م فریاد(محمدرضا زارع)،آرزو عباسی ( پاییزه)،قربانعلی فتحی (تختی)،حوریه دردانی حقیقی،قاسم صادقی قصه،محمد حسین اخباری،عباسعلی استکی(چشمه)،جمیله عجم(بانوی واژه ها)،محمد راد،مهناز نصیرپور (بانوی فصلها)،مهدی فروزنده،درویش حسین ندری،سیده شهربانو حاتمی،محمد قنبرپور(مازیار)،محمدرضا نیک نام،فاطمه رضایی برما(آینه عدم)،آرزو رستمی،ابوالفضل زندیه شاهین،آلاله سرخ(سیده لاله رحیم زاده)،غزاله سابیزا متخلص به غزال،مسيحا الهیاری،مجید آریانژاد،فاضل فخرالدینی تخلص (مالک)،برهنه در بارانِ دره ی کومایی،افسانه هادی(رخشانه)،طاهره حسین زاده (کوهواره)،مانا جمشیدی ( مهرداد )،حمید قلی پور،گلاله محمدیان،صحرا درویشی،سحر غزانی،اکبرامرایی،شعله(م جلیلی)،مجید قلیچ خانی،مجید اسکندری،مهدي حسنلو
نقدها و نظرات
 شنبه ۲۵ مرداد ۱۳۹۹ ۰۷:۵۷
زیباست موفق باشید
 شنبه ۲۵ مرداد ۱۳۹۹ ۰۸:۰۷
درود بانوبسیار زیبا و مبین مشکلات جامعه بود دستمریزاد
 شنبه ۲۵ مرداد ۱۳۹۹ ۱۱:۱۳
درودبرشما بسیارزیبا بود 
 دوشنبه ۲۷ مرداد ۱۳۹۹ ۰۶:۰۸
درد درد بی تفاوتی ستسلام خیلی زیباست بویژه واژه گزینی و تصویرسازی درود برشما
 سه شنبه ۲۸ مرداد ۱۳۹۹ ۰۸:۱۶
سلام شرمنده که دیر رسیدم ، و مگر برای یک شعر چه فاکتورهایی لازم است ؟ لکنت یک کابوس نت‌واژه های درد جانِ تاریکی مخروبه‌ی دنیا مردن صدایِ کالِ تو در بهار سایه‌های مانده بر دیوارِ شب شعر سرگذشت یک کودک دوره گرد خیابانی ست که اغلب این کودکان در معرض سو تربیت قرار دارند ( غلط املایی از گوشیم ) و سرانجام به بزهکاران اجتماعی تبدیل شده و صحنه آخر زندگیشان اعدام توسط قانون است : سکانسِ آخرِ ماجراست؛ جهانِ خالیِ زیرِ پایت و قامتِ مردانه‌ای که گم میشود در سایه‌های مانده بر دیوارِ شب! من فکر میکنم با توجه به دردمندی این قلم و مصالحی که در اختیارش بوده ، شعر موفقی را خواندم . موفق و غافلگیر کننده دمت گرم  جمعه ۲۴ مرداد ۱۳۹۹ ۲۲:۲۹
سلام سپیدسرای توانا درد، دردِ بی‌تفاوتی‌ست! مزن بر درِ مخروبه‌ی دنیا که صدایِ کالِ تو در بهار مرده است!... سکانسِ آخرِ ماجراست؛ جهانِ خالیِ زیرِ پایت و قامتِ مردانه‌ای که گم میشود در سایه‌های مانده بر دیوارِ شب! همچنان زیبا میسرایید انتخاب سوژه و سبک روایت و بخصوص پایان بندی شعرهاتون واقعاً هنرمندانه ست آفرین... آفرین رود احساستون جاری
 جمعه ۲۴ مرداد ۱۳۹۹ ۲۳:۳۴
سلام درود فراوان برشما شاعر گرامی .عباسی.بزرگوار دل نوشته بسیارعالی وزیبایی است .. اما به نظر من اگر هر شعر ویادل نوشته درباره ی موضوعی مرتبط وواضح باشد طرفدار بیشتری خواهد داشت تا درهم و جنگ وگریز .البته این نظربنده است شایده هم شما ویا عزیزان دیگر نپسندن .به هر طریق بسیار عالی سرودید موفق باشید سرفراز
 شنبه ۲۵ مرداد ۱۳۹۹ ۰۴:۴۷
باسلام وعرض ادب بزرگوارزیبا-دلنشین-هنرمندانه آفرین
 شنبه ۲۵ مرداد ۱۳۹۹ ۱۲:۰۷
زیباست درود
 شنبه ۲۵ مرداد ۱۳۹۹ ۱۲:۱۱
درود بر شماتصاویرتون بسیار زیباست دست مریزاد 
 شنبه ۲۵ مرداد ۱۳۹۹ ۱۲:۳۹
درود بر شماعالی 🌹🌹🌹 شنبه ۲۵ مرداد ۱۳۹۹ ۱۳:۳۱
بی نهایت زیبا بود شاعر گرانقدر🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹  شنبه ۲۵ مرداد ۱۳۹۹ ۱۴:۵۲
تو بگو... تو بگو از کدامین سیلی گلگون میشود رنگِ رخسارت؛ آن‌هنگام که در ازدحامِ خیابان‌هایِ شب‌زده؛ میان عابرانِ بی‌حوصله، تصنیفی می‌سازی از روحِ خسته‌ات و چنان می‌نوازی؛ نت‌واژه های درد را که پژواکش؛ آتش می‌زند به جانِ تاریکی!... سلام بینهایت زیباست بی اغراق یکی از بهترین سپید هایی که خوندم
 شنبه ۲۵ مرداد ۱۳۹۹ ۱۵:۰۲
درود بر احساستان زیبا بود 🌷  شنبه ۲۵ مرداد ۱۳۹۹ ۱۵:۵۵
زیبا بود
يکشنبه ۲۶ مرداد ۱۳۹۹ ۰۰:۱۵
درود هازیبا سرودید احسنت، 🌹🌹🌹🌹🌹  يکشنبه ۲۶ مرداد ۱۳۹۹ ۱۴:۲۷
بسیار زیبا سرودید بانوی گرانقدر....
 يکشنبه ۲۶ مرداد ۱۳۹۹ ۱۶:۵۳
درود بر شما بزرگواربسیار زیبا و دلنشین سرودید دست مریزاد 🌷🌷🌷 سه شنبه ۲۸ مرداد ۱۳۹۹ ۰۹:۵۷
شعر جالبی بود
 جمعه ۳۱ مرداد ۱۳۹۹ ۱۶:۱۹
درود مهربانو پائیزه نازنینماشعارتان همیشه پر از محتوا و درد است زیبا نگاشتید دستهایش تیره از بیداد حرفهایم پر غم و تکرار چشمهای خوابند یا بیدار قلبها گرگند بی افسار سیرها سیرند ریشه ها پیرند کودکان کشته ی دستهای تقدیرند در سر چهارراه مردانی کوچک اما بزرگ میبینم گل ز درد میچینم نرگس از روی او خجل گشته شهر من شهر بیماری است شهر کفتارهای بی پروا شهر افسرده گان و شب غوغا کودکی می فروخت تقویمش پیر میشد و ما فقط دیدیم وای از این جهان و تحریمش شعله
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
|
نقد و آموزشنظراتمشاعرهکاربران اشتراک دار
محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
|
|||||||||||
شاعر درخواست نقد دارد
ارسال پیام خصوصی
محمدرضا آزادبخت
علیرضا حاجی پوری باسمنج راوی عشق 
و درودبرخواهرعزیزم 
سیاوش آزاد
محمد شریف صادقی
علی نظری سرمازه 
کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.