يکشنبه ۲۷ آبان
|
دفاتر شعر م فریاد(محمدرضا زارع)
آخرین اشعار ناب م فریاد(محمدرضا زارع)
|
خیال کن غریبه ام
کمم برای عشق تو
نه دارم از تو خاطره
نه میشناسمت تو رو
خیال کن که بوسه ای
نچیدم از خیال تو
خیال کن نسوختم
توو عشقِ بی وصال تو
خیال کن که دست ما
نبوده با هم آشنا
خیال کن نکاشته
خدا چیزی توو قلب ما
خیال کن که تنگ نیست
دلم برای دیدنت
خیال کن که نیستم
پُر از غمِ پریدنت
خیال کن که قایقم
به ساحلت نبسته دل
خیال کن که رفته و
نِشسته تا ابد به گِل
خیال کن که چشم من
به فکر یار تازه است
خیال کن که قلب من
شبیه یک مغازه است
خیال که یاد من
گذر نکرده از شبت
خیال کن که اسم من
نبوده هیچ رو لبت
خیال کن نخواستی
منو برای ما شدن
نبوده چشم خیس تو
شبی به جستجوی من
خیال کن ولی بگو
اگه دلت گشوده شد
که این همه غزل چرا
برای کی سروده شد؟
(م. فریاد)
|