يکشنبه ۲ دی
|
دفاتر شعر محمد قنبرپور(مازیار)
آخرین اشعار ناب محمد قنبرپور(مازیار)
|
نازنینا دوست دارم آسمانم باشی
تو همانی که دلم خواسته جانم باشی
دوست دارم که میان همه ی خاطره ها
یک سبد شعر شوی ورد زبانم باشی
آسمان تار ، دلم تیر کشید از دوری
خواستم مرهم این زخم روانم باشی
چشم و دل سیر نمی گردد از این عشق ولی
راز این زمزمه را گفته عیانم باشی
دوست دارم که در این خلوت وتاریکی شهر
پا به پای من و این جام جهانم باشی
|
نقدها و نظرات
|
سلام واقعا بابت محبت و مهربانی شما نمبدونم چی باید بگم حرفی ندارم فقط صمیمانه سپاسگذارم | |
|
سپاس از حضورتان | |
|
ممنونم استاد | |
|
سلام داداش دمت گرم کمکت عالی بود ازت ممنون هستم راستش من نیومدم ک ادعا کنم بگم شاعرم نه ولی یه کوچولو استعداد دارم بنظرم و اومدم که با کمک شما و دوستان یاد بگیرم مرسی بابت همه چیز | |
|
هر چه باشه به شعر شما نمیرسه | |
|
باسلام نه دوست من اینطور نیست و یا لاقل من اینطور فکر نمیکنم اگر دیروز نقد نکردم چون اجازه ی نقد نداده بودید امروز بنده فقط به نقد درست عزیزان پاسخ گفتم و اگر نقطه نظر های عزیزان مطرح نبود اظهار نظری نمیکردم و اگر شاعر محترمی اسم بنده را مثال زد شاید منظورشان این بوده که مثلا فلانی اشعار همه را نقد میکند با آرزوی بهترینها برای شما | |
|
سلام ممنون از شما بنده خودم رو شاعر نمبدونم اومدم فقط یاد بگیرم یاد بگیرم و یاد بگیرم ادعایی ندارم و با کمک دوستان و راه نمایی دوستان بوده خیلی ممنون که هستید روحیه میدید | |
|
سلام استاد عزیز از اینکه وقت گذاشتید منت بر سر من نهاده و قلم نگاشتبد و پل روبرویم را محکم تر کردید بی نهایت قدردانم دوستتان دارم | |
|
ممنونم از حضور سبزتان | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
موفق باشید