تنگیِ دل از محالات است
دلخوشیم : عصر ارتباطات است
پشت خط غریبه فحشی داد ،
آدم است : همیشه محتاط است
خط همراه اولم می گفت :
مقدمت مایۀ مباهات است
سر سپردن به خط ایرانسل
بدترین نوع اشتباهات است
گوشی را دم دهان بگذار
درد شانه از مکافات است
ارتفاع شانه که افتاد
پستی هم از افتخارات است
از تُرنجِ* کُنجِ ذهنِ خودت
ذکر گفتن از سماوات است
لیک بهر طاق بهروزی
شرط اولش مساوات است
داستان آدمای کوته فکر
سر ستون این مقالات است
بی خیال ! نان تلخ خود خوردن
بهتر از طعم خ...یه خاجات است
...
بال پروانه سخت می گیرد
عمر گاهی بی مراعات است
پیله دور خویش می بندم
راه سخت کِرم ، مراعات است
گوشه های خالی ذهنم
قطعه هایی در مناجات است
گاه پیله تنگ می گیرد :
بی خیال عزیز ... خرافات است
پشت مرد همیشه دیوار است
مرد تشنۀ مجازات است
تن دهی به هر طرف باد است ؟
مرد باشی از محالات است
وقت بدرود کلاه برداشتن
از شعور و از کرامات است
دست بر کلاه خود ببری
آخرین لحظۀ ملاقات است
...
لیک با این همه جهان زیباست
هر حیات ، حیطۀ مشاعات* است
راهِ دورِ پیله و پرواز
هرکه را از افتخارات است
* تُرِنج : چین و شکن ، سخت در هم فشرده – فرهنگ لغات معین
* مشاعات : جمع مشاع / مشاع : ملک یا خانه ای که میان چند نفر مشترک باشد و سهم جداگانه هریک معین نشده باشد – فرهنگ لغات معین
بسیار زیبا و دلنشین بود
دستمریزاد