چهارشنبه ۵ دی
باطل شعری از طوبی آهنگران
از دفتر شعرناب نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۱۹ خرداد ۱۳۹۹ ۲۲:۱۴ شماره ثبت ۸۶۳۴۹
بازدید : ۳۰۸ | نظرات : ۱۵
|
آخرین اشعار ناب طوبی آهنگران
|
دگر خاموش کردم آتش دل را
فراموش کردم آنچه باطل را
قلم افتاد از دستم چو رفته نور دیده
نگفته ماند سخنهایم به آنکه اهل دل را
توان رفت و ز هر جا نا تمام کارم
چه طور راضی بود استاد به آنچه راه باطل را
چه گر یانند زبان و چشم بیمارم به حالم
زمان از دست رفته که باز گردم باطل را
گهی گریان گشتم ز جور این زمانه
چرا نگیرد از زبان قدرت به هر چه رفته باطل را
سخنهایی دارد سینه من و هم جسم و جوارم
بده آبی که شویم کالبد را به هرچه راه باطل را
ز اینکه من معجزه کو ن و مکان بودم
که عیان دارد نشانه جدا از هر چه باطل را
هر چه گوید سخن او همه شیرین
عجب از من بود که رفتم ره باطل را
ندیدم تابش نورش ز آن شاه را می خواند سویش
که آن راه فرحبخش ندارد راه باطل را
فزبیند بود دنیای مکار عروس صد داماد
به جز تهجیل در کار خیر همه ارزان و باطلرا
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بسیار بامعنا.
شورانگیز وزیباسرودی بود
قلمتان نویسا
هزاران درود
استاد فرهیخته وعزیز