به شعر قسم…
به اشك تو قسم
به تو سفر كنم
با جان خطر كنم…
با آهنگ قلب تو رقص كنم….
به شنيدن صداي نگاه تو…….
به روئيدن گل در ذهن تو
به فكر هاي در خواب تو….
به انديشيدن در آخر وقت
به خنديدن احتمالي من
به گراني عشق در روزگار تو
به عميق بودن من در تو…..
به فكرهاي عبث بيرون از ذهنم
به اوج رساندن صدا در خواب تو…
به بي خيالي ذهن من در كنار تو
به جويدن شعر تو در زير لبم…
به آينده تو در تنم
به دويدن من سوي تو
به آزردگي سكوت تو در تنم
به شكايت غرور تو در رگم
به سوال هاي تكراري تو
به هشدار گفتن هاي چشم تو
به انگيزه شعر من در تو
كه ملامت ها كشيده ام كه روز ها كشيده ام…
. كه اندازه دريا رفته ام كه مثه متهم روز اول بوده ام….
كه زبانم سوكت بوده است از اين دردهاي مزمن روزانه
به انگشت اتهام به سكوت من
به خاطره بازي هاي تكراري من
به خروشيدن من در نگاه تو….
به صداقت من در تو
به نياز من به شعر هايم
كه در قفسم به خود جلب مي شوم….
. كه در قفسم به خود رام مي شوم
كه در قفسم به خود شعر مي شوم
شعر مي شوم….. شعري در وصف تو……
مهدي فروزنده
بسیار زیبا بود
دستمریزاد