پنجشنبه ۶ دی
|
دفاتر شعر سیده نسترن طالب زاده
آخرین اشعار ناب سیده نسترن طالب زاده
|
خمید میان آیینه ها ،ژنده -پوش گم-پیدا
به اندُهان خیالش ،ماه را به زیر کشید
چه بدسگال و پریشان ،بِسان تیره -خسی
خراشید زرین-ردایِ نیک -پی خورشید
آه ،ستاره بود زن زیباخصال جادوکار
به گوشه های سحابی سرمه ریز چکید
و پرندباله های شکوهش ز خاک نبود
نسیموار تا شِکن گیسوان نور رمید
ز غنچه های پراز خونِ بوسه اش به آر
هزاران خلیج نیلکام آزادوش رویاند
الهگان خسته ی غزل ها را با خود برد
و ابرخوشه های تماشایی بکر را تکاند
کجا به آسمان دلش کینه ی زمستان بود
و برفزارها ،ترجمان جام گرم اندامش
که کوهسار مه اندود بلند، کودک او بود
به سینه ی سیمینش، دلی کوچک از آتش
به موجهای آبی دریا ،به جنگلی یشمین
به سوی شاعران درخشان داستان،خو کرد
به آبگینه ی اندیشه ،نگار بهشت نشاند
به فصلهای تب انگیز هماره خزانی سرد
شبان شکوفه ی گیلاس و بید ،را پوشید
حریرهای نارنجپوش غروبدم را افشاند
به عطرهای خرامان یاسمین ،پیچید
ز شادخواری طبعش ، به باد شعله پراند
چه زخمه تلخیست ، باغهای بادامش
اگرچه نغمه ی شیرین نازک رویاست
نخفت دیدگان یساولان دیوخو چونان
که رامش هزار و یک شب دگر پیداست!
|