« دفتر خداوند »
با درك ما نشايد ، فكري در اين جهان كرد
از بسكه پيچ و تاب است،نتوان يكي نشان كرد
افعال فكـر آدم ، بـر سـود خود بـگردد
آن سود ما نمايان ، خلاق مهربان كرد
آن سود ما همان بود ، فرمانبـري زِ امرش
ورنه سزاي1 ما بود، آنچه به كافران كرد
هـر كار زشت آدم ، نـزد خداي قهـّار2
با زشتي اش نـشايد ، نـزد خدا نهان كرد
اسـرار قهـر يـزدان ، در فكر ما نـگنجد
بايد به هر طريقـي، يك كار بي زيان كرد
اسـرار كار الله ، ما كـي توان بـدانيـم
ما كي و كجا توانيـم ، اسرار حق عيان كرد
آن غيب دان بـدانـد ، آدم به راه جهل است
جهلي كه امر حق را ، از چشم ما نهان كرد
فرياد من زِ جهل است ، ياران مدد نمائيد
تا بلكه جهل خود را ، بتوان زِ سر برون كرد
در اين محيط دنيا ، ما غوطه ور به جهليم
عقل و شعور ما را ،بر كوي حق روان كرد
هيهات اگر نفهميم اين عقل ما چه كارست
گر عقل ما زِ سر رفت،آن جهل كورمان كرد
فرياد اگر نـدانيم يك كار عقل ما چيست
بر ما خدا هدايت از راه عقلمان كرد
گر كار ما خطا شد ،كي مي توان بفهميم
خلاق ما چه حكمي ،بر جُرم كارمان كرد
ما وارثان عقليـم ، ميراث خود بـجوئيم
آن عقل و بخت پيران،چون بخت نوجوان كرد
تا دستـرس نـداريم ، آن راه عقل جوئيم
جهل است گمرهي را تحميل عقلمان كرد
مخلوقِ ديگر حق ، عقلي زِ خود نـدارد
بر آدمان خداوند ، عقل از خودش احسان كرد
فرياد از آن حكومت،گر حكم آن زِ جهل است
فرياد و آه مظلوم ، تا آسمان توان كرد
هر كس مطيع جهلست،بيرون زِ راه عدل است
هر ظلم اگر توانست ،بر شخص ناتوان كرد
بـر ضـد جهل گمـراه ، در پيچ و تاب دنيا
خلاق ما بـر آدم ، اين عقل پاسبان3 كرد
آن جهل آدم آزار ، آدم بـرد به نيران4
آن عقل آدمي را ، تأكيد بر جنان5 كرد
ما ميهمان حقيـم ، حق ميزبان ما شد
آن ميزبان كجا و كي ،ظلمي به ميهمان كرد
اوضاع اين زمانه ، صد پيچ و تاب دارد
آدم فقط تواند از صد ، يكي بيان كرد
هـر كار ما بـرادر ، پرونـده شد به دفتـر
در دفتر خداوند ، ما كـي توان زيان كرد
ما پيروان عقليـم ، بيرون زِ راه جهليـم
در عمر خود حسن بود اين كار امتحان كرد
٭٭٭
1- پاداش- كيفر 2- چيره شونده 3- نگهبان 4- دوزخ 5- بهشت
موفق باشید