سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 8 آذر 1403
    27 جمادى الأولى 1446
      Thursday 28 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        پنجشنبه ۸ آذر

        یادِ ایّام

        شعری از

        محمد علی سلیمانی مقدم

        از دفتر طنز نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۱۵ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۰۳:۱۹ شماره ثبت ۸۴۸۹۹
          بازدید : ۵۷۲   |    نظرات : ۲۶

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر محمد علی سلیمانی مقدم
        آخرین اشعار ناب محمد علی سلیمانی مقدم

        درودها!
        🙏🌷🙏
        یادِ ایّام
        🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾
         
        یادِ ایّامی که ما در سفره ها نان داشتیم  
        در کنارِ نان، جگر یا مرغِ بریان داشتیم
         
        بر چراغِ کوچکی ظرفی برنجِ دُم سیاه
        در کنارش قورمه سبزی یا فسنجان داشتیم
         
        خانه هایی با صفا، مانندِ قلبِ عاشقان
        زیرِ پای خود گلیم و فرشِ کرمان داشتیم
         
        صبح ها با کلّه پاچه روزمان می شد شروع
        عصر هم سیرابی و نان زیرِ دندان داشتیم!
         
        با همه همشهریان، بودیم خوب و مهربان
        هم محلّی های خود را بهتر از جان داشتیم
         
        گاه در این خانه و آن خانه، دعوت می شدیم
        یا که ما، در خانه گاهی، چند مهمان داشتیم
         
        یک سماور بود روشن دائماً در گوشه ای
        پیشِ آن هم قوری و قندان و فنجان داشتیم
         
        کِی فشار زندگی، می کرد ما را آش و لاش؟
        سور و ساتِ ساده ای، در حدّ امکان داشتیم
         
        چون شده تا بی خبر از حال یکدیگر شدیم؟
        ما که مهرِ بی کران، لطفِ فراوان داشتیم!
         
        کاشکی بودیم فکرِ گرمیِ دل های خود
        کاش بر "آغازِ فصلِ سرد، ایمان" داشتیم
        😐
        محمدعلی سلیمانی مقدم ۱۰-۱۱-۱۳۹۷ 
        🌿🌱🌿🌱🌿🌱🌿🌱🌿🌱🌿🌱
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        محمد حسین اخباری
        سه شنبه ۱۶ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۱۵:۰۴
        بسیار بسیار زیباست و ناب
        پایدار باشید استاد
        خندانک خندانک خندانک
        محمد علی سلیمانی مقدم
        محمد علی سلیمانی مقدم
        سه شنبه ۱۶ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۱۸:۴۶
        درود و عرض ادب
        بسیار بسیار سپاس گزارم، از حسن نظر شما
        🙏⚘🙏
        ارسال پاسخ
        عباسعلی استکی(چشمه)
        سه شنبه ۱۶ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۱۵:۳۲
        بسیار زیبا و خاطره انگیز بود
        دستمریزاد خندانک
        محمد علی سلیمانی مقدم
        محمد علی سلیمانی مقدم
        سه شنبه ۱۶ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۱۸:۴۲
        درود و سپاس
        "یاد باد آن روزگاران، یاد باد"
        🙏⚘🙏
        ارسال پاسخ
        صمد خواجه وند(صانع قزوینی )
        دوشنبه ۱۵ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۲۳:۵۲
        سلام ودرود استاد گرانمایه
        زیبا و دلنشین بود
        🌷🌷🌷🌷🌷🌷
        محمد علی سلیمانی مقدم
        محمد علی سلیمانی مقدم
        سه شنبه ۱۶ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۱۸:۴۳
        درود و سپاس دوست ادیب
        زیبا خواندید به مهر
        🙏⚘🙏
        ارسال پاسخ
        حسن  مصطفایی دهنوی
        سه شنبه ۱۶ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۰۷:۲۸
        درود ها استاد
        زیبا است
        پاینده باشید
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        محمد علی سلیمانی مقدم
        محمد علی سلیمانی مقدم
        سه شنبه ۱۶ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۱۸:۴۵
        درود و فراوان سپاس
        دوست ادیب
        🙏⚘🙏
        ارسال پاسخ
        مهدی شهبازی
        سه شنبه ۱۶ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۱۳:۱۸
        درود بر شما استاد بسیارزیبا سرودید خندانک خندانک
        محمد علی سلیمانی مقدم
        محمد علی سلیمانی مقدم
        سه شنبه ۱۶ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۱۸:۴۶
        سپاس گزار نظر لطف شمایم
        🙏⚘🙏
        ارسال پاسخ
        طوبی آهنگران
        سه شنبه ۱۶ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۱۵:۲۵
        بسیار زیبا جناب دورود بر شما
        محمد علی سلیمانی مقدم
        محمد علی سلیمانی مقدم
        سه شنبه ۱۶ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۱۸:۴۷
        درود و فراوان سپاس
        🙏⚘🙏
        ارسال پاسخ
        ایمان اسماعیلی (راجی)
        سه شنبه ۱۶ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۱۷:۰۵
        درود بر استاد بزرگوارم
        بسیار زیبا و دلنشین بود
        جسارتا مشابه چنین شعری قبلا دیده بودم فکر کنم در قسمت ادبی روزنامه خراسان خوانده بودم دقیق یادم نیست
        و سوالی برای حقیر پیش آمده که استادم این شعر زیبارو برگرفته از جایی سروده اند یا خودجوش بوده
        بازهم عذر خواهی حقیر رو پذیرا باشید فقط برام سوال شده بزرگوارم
        زنده باشید به مهر استاد ارزشمندم
        🌹🌹🌹💙💙
        محمد علی سلیمانی مقدم
        محمد علی سلیمانی مقدم
        سه شنبه ۱۶ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۱۹:۰۱
        درود و عرض ادب
        سپاس از نظر لطف شما
        اوایل که در خدمت دوستانم شروع به آموختن و شعر گفتن کرده بودم، گاهی در بداهه هایی که در گروه های فیسبوکی بود، شرکت می کردم.
        این ردیف و قافیه از یکی از اون بداهه ها در ذهنم مونده بود. یک بار چند بیت متفرقه رو در یادداشت هام دیدم و به این صورت جمعشون کردم.
        قطعا خیلی کسان دیگر و در جاهای دیگر، با این ردیف و قافیه و در زمینه های مختلف شعر گفتند.
        اگر حوصله داشتید، تعدادی از ابیات اون شب بداهه رو در همین جا کامنت می کنم. بخونید.
        مطلع بداهه مون بود:
        "ماجراهایی که ما در زیر باران داشتیم"
        یا
        "ماجراهایی که آن شب، زیر باران داشتیم"
        درست یادم نمونده
        🙏🙏
        ارسال پاسخ
        محمد علی سلیمانی مقدم
        محمد علی سلیمانی مقدم
        سه شنبه ۱۶ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۱۹:۱۴
        دوباره سلام
        خوشبختانه چند بیت از اون بداهه رو پیدا کردم.
        ⚘⚘
        دوش جمعي با صفا با خيلِ ياران داشتيم
        خلوت انسي دوباره با رفيقان داشتيم

        گفتني هايي ز دوران جواني و قديم
        خاطرات تلخ و شيرينِ فراوان داشتيم

        گاه از سنگين دلي و نازِ ‌بي حدِّ نگار چشمهامان را چنان ابرِ بهاران داشتيم

        با همه همسايه ها بوديم خوب و مهربان
        هم محلي هاي خود هم مثل جانان داشتيم

        چون شده تا بي خبر از حال يکديگر شديم؟
        ما که مهر و دوستي، لطف فراوان داشتيم!

        دوش در خوابم بديدم گشته ام عاشق ولي
        یار ما چون فيل و ما قدّي چو فنجان داشتيم!

        يار بود و طره ي هندوي او بر شانه اش
        ما و دستي که بر آن زلف پريشان داشتيم

        بود رويش همچو مرواريد و لب ياقوت سرخ
        ما اميد بوسه اي زان در غلطان داشتيم

        بي جهت در گير زرق و برق اين دنيا
        شديم
        ور نه امروزه مقامي بين رندان داشتيم

        جان من شد خسته از ريب و رياي شيخ و شاب
        کاش چون آن روزگاران باز ايمان داشتيم

        روزگاري پر ز سبزي بود سرتاسر وطن
        کي چو امروز اين همه دشت و بيابان داشتيم!؟

        اينهمه دود و دم و آلودگي اينجا نبود شب
        به تهران راه شيري درخشان داشيم

        توي تهران دود و سرب و بنزن و اينها نبود
        آسمان شهرمان را نور باران داشتيم

        تازگيها چاي خود را توي ليوان ميخوريم آن زمانها قوري گلدار و فنجان داشتيم

        يک زمان ريشم به غايت شد بلند و مدّتي
        هيبتي چون هيبتِ سلطان سليمان داشتيم !

        كي به اندك اختلافي جنگ مي شد بين ما منطقي محكم تر از شمشير برّان داشتيم

        كي حسادت بين مردم اينهمه بسيار بود آن زمانهايي كه ما يك قلب رحمن داشتيم

        راز ما افتاد بر روي زبانها از چه رو؟
        ما كه دردِ دل فقط با رازداران داشتيم

        روزگاري آتش خشمي عليه دشمنان تحت امر رهبر و پير جماران داشتيم

        وقت جنگ و جبهه و خمپاره و توپ و تفنگ
        وه عجب حالي در آن جمع دليران داشتيم

        نام عباس علي با پايمردي شد عجين
        ما ارادت خدمت سقاي طفلان داشتيم

        احمد و محمود و مهران و سعيد و آندره
        با سهيل و كاوه در جمع شهيدان داشتيم

        آتشي از شوق ديدار تو بر جان داشتيم
        دل چو گيسوي پريشانت پريشان داشتيم

        رسم دلداري نمي داني تو اما باز هم ما
        براي ديدنت شوق فراوان داشتيم

        وه كه از روياي وصل و بوسه اي از لعل تو
        دوش در ميخانه حالي همچو مستان داشتيم

        شور چشمي و لبت شيرين چنان سوهان قم
        كاش ما هم اندكي دندان به سوهان داشتيم
        #محمدعلی_سلیمانی_مقدم
        گمانم سال ۹۴ بود
        ارسال پاسخ
        محمد علی سلیمانی مقدم
        محمد علی سلیمانی مقدم
        سه شنبه ۱۶ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۱۹:۲۲
        یک توضیح لازم می دونم خدمت شما بگم:
        هر وقت موقع سرودن، چیزی به ذهنم می رسه که فکر می کنم ممکنه از کسی دیگر باشه و در ضمیر ناخوداگاهم مونده، حتما اون واژه یا عبارت رو، داخل گیومه قرار می دم.
        و صد البته نیازی نمی بینم که بخوام مطلب کسی رو به نام خودم ثبت کنم مگر واقعا، تواردی رخ داده باشه.
        باز هم سپاس از نظر لطفتون
        و پرسش خوبتون
        🙏⚘🙏
        ارسال پاسخ
        رضا زمانیان قوژدی خلو دخو
        رضا زمانیان قوژدی خلو دخو
        سه شنبه ۱۶ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۲۱:۳۲
        درود استاد سلیمانی عزیز خندانک
        چنان زیبا و دلربا سرودید که از خود بیخود شدم.
        رسم دلداري نمي داني تو اما باز هم
        ما براي ديدنت شوق فراوان داشتيم
        آفرین بر شما
        ایمان اسماعیلی (راجی)
        ایمان اسماعیلی (راجی)
        چهارشنبه ۱۷ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۰۴:۲۲
        سلام بر استاد عزیز و ارزشمندم
        پوزش از اینکه باعث زحمت استادم شدم
        خیلی عالی بود همه ی اشعارتان را نوشیدم و لذت بردم
        دردهای بی کران استاد بزرگوارم حقیر هیچ گاه در محضر اساتید توانمندی چون شما جسارت نمیکنم و نخواهم کرد عرض حقیر سبک شعربود که فرمودید ، باز هم از اینکه باعث زحمت شما بودم عذر خواهی میکنم امبد که عفو بفرمائید بزرگوارم
        🌹🌹💙💙🌹🌹
        شکیبا درخشانی ( روح الغزل )
        سه شنبه ۱۶ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۱۹:۴۹
        درودها
        به به
        فوق العاده عالی و زیبا
        محمد علی سلیمانی مقدم
        محمد علی سلیمانی مقدم
        سه شنبه ۱۶ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۲۳:۰۵
        درود و سپاس
        🙏🌷🙏
        ارسال پاسخ
        دانیال رجحانی
        سه شنبه ۱۶ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۲۰:۱۳
        سلام و عرض ادب .
        درود بی کران خندانک خندانک خندانک
        بسیار زیبا بود احسنت خندانک خندانک
        قلم تان پایدار خندانک خندانک
        محمد علی سلیمانی مقدم
        سه شنبه ۱۶ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۲۳:۰۶
        درود و فراوان سپاس، دوست فرهیخته
        زیبا خواندید به مهر
        🙏🌷🙏
        علیرضا خوشرو
        سه شنبه ۱۶ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۲۳:۴۶
        سلام....
        درود بر استاد عزیز....
        بسیار زیبا بود و دلنشین..
        .......
        🥀🥀🥀🥀🥀🥀
        محمد علی سلیمانی مقدم
        محمد علی سلیمانی مقدم
        چهارشنبه ۱۷ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۱۴:۵۰
        درود و فراوان سپاس
        به مهر خواندید
        🙏🌹🙏
        ارسال پاسخ
        مسعود میناآباد  مسعود م
        چهارشنبه ۱۷ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۱۸:۱۴
        درود ها...
        یاد ایام ...
        ................... خندانک خندانک خندانک
        مرحبا استاد سلیمانی عزیز
        دو بیت از غزلی بلند تقدیمت
        .........
        یاد ازان روز خوشی که با حقوق کارمند
        خانه واهل وعیال ، ماشین پیکان داشتیم

        باعبا ، عمامه و تسبیح ، خر کردندمان
        گوئیا در جلد خود یک بچه شیطان داشتیم
        ...........
        ----------------------------- مسعود م
        محمد علی سلیمانی مقدم
        محمد علی سلیمانی مقدم
        پنجشنبه ۱۸ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۱۳:۳۵
        درود و عرض ادب دوست ادیبم
        سپاس از نظر لطف و همراهی شما.
        پاینده باشید
        ⚘🙏⚘
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        3