یاد شقایق های سرخ
سینه ام خون می کند ،
با ورم روشن پاک ،
باده نوشان طرب پای کوبان در سماع
رازقی های سپید ،
دست سرد حادثه ،
زندگی را سبز ورنگی میکند
باورم یاد شقایق ها و سرو ،
نم نم باران وعشق ،
همراه من است
زندگی خالی نیست !
مردن هم نوعی زندگی است،
خشم ابر تیره و آن اسمان نیلگون
وباد همرش ،
ساقه گلها را شکست
اما آنها باردیگر از غرور
ودرکمال نا باوری
گل بدادند باچنان شور ونشاط
ومن هم !
ابر ها را پاره پاره میکنم !
باورم نا باوری است ،
اسمان هم همراه با احساس من است
نم نم باران وان گل های سرخ
می تراود قطره سرخی از آن
در اعماق وجود !
باورم تنهایی است ،
باورم را در رهت در میان نا باوری
ورق خواهم زد
تا بیابم شاید خبری از تو در ان !
وشاید تغییر !!
باورم روشن وپاک ،
زندگی خالی نیست !
زندگی حاصل آن شور ونشاطی است که در باور هاست
بهرام معینی (داریان ) اردیبهشت ۹۹
یکصدمین شعر به اشتراک گذاشته تقدیم به ادبا و اندیشمندان در گروه وسایت شعر ناب
مبارک همه دوستان عزیز باشد