تقدیم به ساحت مقدّس ولی عصر (عج):
…*…*…*…*…*…*…*…*…*…*…*
چِقَدْر ثانیههایم، گرفته بویِ تو را!
به هر تپش، دلِ من، دارد آرزویِ تو را!
.
تپش، تپش، دلِ من، میتپد، به عشقِ تو باز؛
نفس، نفس، تبِ دل، کرده جستجویِ تو را!
.
خوشست، گفتهی احساسِ من، زِ وصفِ رُخَت؛
به زیر لب، کند این جان، بگو مگویِ تو را!
.
خوشست، دیدهی احساسِ من، زِ دیدنِ ماه،
کند، اشاره به انگشتِ شوق، سویِ تو را!
.
وصالِ خود بِنِما بر گلِ بریشمِ دل؛🌻
که چنگِ مهر زند، کوکِ عشق، موی تو را!
.
تمامِ حسّ دلم، پُر شد از، هوای تو وُ،
نموده حس، تپشِ نبضِ مهر، رویِ تو را!
.
فضای قلبِ مرا، پُرنموده عطرِ تنت؛
معطّر است گُلِ دل؛ گرفته بویِ تو را!
.
هوای دشتِ دلم، پُر شده، از عشقِ تو باز؛
دمیده در رگِ دل، موجِ مِهر، خویِ تو را!
.
زِ خوی خوبِ تو شاد و، غزلسراست، دلم؛
تمامِ هستیِ من، دارد آرزویِ تو را!
زهرا حکیمی بافقی، کتاب آوای احساس، غزل۵، ص۱۴.
🌻پ. ن:🌻
بریشم: مخفف ابریشم:
فرهنگ فارسی معین (اَ شَ یا شُ) [په.] (اِ.):
۱ - رشتههای بسیار نازکی که از پیلهی کرم ابریشم جدا و استفاده میکنند.
۲_ سازهای زه دار.
۳_ درختی از دستهی گل ابریشمها جزء تیرهی پروانهواران که گونهای از آن در جنگلهای شمال ایران به نام شب خسب (شوفِس ) موجود است.
…*…*…*…*…*…*…*…*…*…*…*
موج میزند در تلالوء نگاهم،
رویشی آبی و سبز...
میبینمت که میآیی،
از کرانههایی بیمرز...
میدانم؛ میآیی:
صداقت را به خلوص میرسانی؛
قداست را به طلوع مینشانی؛
و شفقی از شفقت و مهربانی را،
پیشاپیش پنجرهی نگاهمان،
به تلالوء میکشانی...
در پگاهان سرشار از نور؛
با اشتیاق؛ با شور،
چشم در راهت میمانیم؛
و با باورِ بصیرتی وسیع؛
بینشی اصیل،
سروادِ سبزِ آمدنت را،
همچنان میخوانیم...
زهرا حکیمی بافقی، کتاب صدای پای احساس، ص۱۴.
…*…*…*…*…*…*…*…*…*…*…*
ظهور سبز:
دستاری از شقايق برداشتهام،
و آن را از خون دلم پر نمودهام؛
ميخواهم در آن،
با هزاربار جان،
اشک انتظار ببارم؛
و اميد آمدنت را،
همچنان،
در زمين قلبم بكارم!
شايد، يک روز،
عطر آمدنت بر آن بوزد؛
و آن را سرشار از عاطفهی بيكرانت سازد!
شايد، روزی، از كنارم بگذری؛
و پيراهنم،
بوی تو بگيرد!
كاش میتوانستم...
كاش میتوانستم،
با چشمانم،
ظهور سبزت را ببينم!
كاش میتوانستم،
دستان خستهام را،
به ردای سبزت برسانم؛
و بگويم:
چقدر با تو آشنايم من!
كاش میتوانستم،
مهِ رويت را ببينم؛
و آرامآرام،
نگاه آسمانیات را،
نظاره كنم!
زهرا حکیمی بافقی، کتاب آدینهی انتظار.
…*…*…*…*…*…*…*…*…*…*…*
تیک تاکِ ثانیههای دلم،
در ضربانِ پیوستهی احساس،
چه سرخ میتپند:
نوگلِ شادابِ رسیدن را!
زهرا حکیمی بافقی، دلنگاشتهی ۵۱۶، کتاب گلهای سپید دشت احساس، ص۱۳۲.
…*…*…*…*…*…*…*…*…*…*…*