سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 25 آبان 1403
    14 جمادى الأولى 1446
      Friday 15 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲۵ آبان

        خر چرانِ تیز هوش

        شعری از

        ابراهیم حاج محمدی

        از دفتر عاشقانه ها و عارفانه ها نوع شعر مثنوی

        ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۷ فروردين ۱۳۹۹ ۱۱:۲۲ شماره ثبت ۸۳۱۸۲
          بازدید : ۴۲۵   |    نظرات : ۱۸

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر ابراهیم حاج محمدی

        دید موسی خرچرانی تیز هوش
        کز غضب آورده بود انگار جوش
         
        با خدا می گفت: ای گم کرده راه
        سر نزد از تو چرا جز اشتباه؟
        تو قضا  را با قَدَر آمیختی
        گاو و خر را با بشر آمیختی
        از تو غیر از شرّ نمی آید پدید
        کلّه پوکی چون تو کس هرگز ندید
        کارهایی می زند گاه از تو سر
        که از آن حیران بماند گَلّه خر
        زلزله در شهر بم انداختی
        کم نه در دلها تو غم انداختی
        سیل جاری می کنی در شهرها
        با بشر بودی از اول، قهر، ها؟
        با کرونا  کرده ای بلوا به پا
        خیره با شیطان چرایی پا به پا؟
        می فرستی زاسمان گاهی تگرگ
        تا درختان را کنی بیهوده گَرگ
        کاسه ی صبر مرا پُر می کنی
        نان ما را از چه آجر می کنی؟
        می فرستی ز آسمان گاهی شهاب
        خانه ها را می کنی با آن خراب
        گاه با گرد و غباری بس غلیظ
        مردمان را بد بیازاری  و نیز
        هر که دزدی می کند یا اختلاس
        با تو دارد بیشتر از ما تماس
        بس که دست و پا چُلُفتی ای خدا
        ماتم از دلها نرُفتی ای خدا
        شرمت آیا از خداوندیت نیست؟
        هیبتِ کوه دماوندیت، نیست؟
        آری آری ای خدای کلّه پوک
        کیف تو با کلّه پوکی هست کوک
        من نمی خواهم خدای خود پرست
        چون تو یک دیر آشنای خود پرست
        نکند یا رب مسلمان نیستی؟!
        یا نه شاید هرگز انسان نیستی؟!
        مثل طفلان دبستانی چرا؟
        اینقدر همدست شیطانی! چرا؟
        خلق دارد از تو در  دل بیم ها
        چون توئی سر دسته ی دژخیم ها
        اندکی پروردگارا غم بنوش
        مثل آدم جرعه ای ماتم بنوش
        پی ببر از راز آه سینه ها
        خیمه زن در خیمه گاه سینه ها
        @@@@@@@@@@@@@
        گفت موسی وای بر تو ای سفیه
        کرده ای خود را تصوّر یک فقیه؟
        دیده ای چون شد سبیل تو کلفت
        می زنی یامفت از این حرفای مفت؟
        شعله ور گردی الهی ای خپل
        دربدر گردی الهی ای خپل
        خورده ای گُرماست چون از شیر خر
        کرده ای در جان خود تکثیر، خر
        گنده گوزی  می کنی ای خر چران
        این بلاهت را تو زود از خود بران
        گر ندوزی زین سخن تو حلق را
        سیلت از تن بُرد  خواهد دلق را
        کفر ‌می گویی دهانت را ببند
        دخمه ی تنگِ زبانت را ببند
        خرچران اینها چو از موسی شنید
        از خدا وز خویشتن شد نا امید
        ناگهان آه از نهاد خود کشید
        آنچنان که رنگ رخسارش پرید
        سر نهاد اندر بیابان و دوید
        دور شد وز چشم موسی ناپدید
        @@@@@@@@@@@@@@
        وحی آمد سوی موسی از خدا
        کم فضولی کن به کار بنده ها
        کاشکی گهواره ات در رودِ نیل
        واژگون می گشت با خرطوم فیل
        به تو چه کاین خرچران با من چه گفت؟
        یا فلانی خلمه ران با من چه گفت؟
         
        فاتحه خواندی به کار و بار من
        راندی از من عبد دل افگار من
        تو برای پینه کردن آمدی؟
        یا برای کینه کردن آمدی؟
        کار تو موساست از بیخ اشتباه
        اشتباه توست ای موسی، گناه
        خرچران بیچاره چون ایرانی است
        روز و شب اوضاع او بحرانی است
        کم نه ماتم، کم نه غم دیده ست او
        صاحب یک قلب تفتیده ست او
        پول توی جیب این مسکینِ خوار
        هست کم ارزش تر از سرگین مار
        بخت این بیچاره بد شد واژگون
        رنج و اندوه وی است از حد فزون
        آسمان جُل تر از این بیچاره کیست؟
        مثل این بیچاره تنبان پاره کیست؟
        چون جنایت دیده از حُکّام خویش
        می نهد بیرون ز جاده گام خویش
        دیده در خواب خودش کابوس ها
        زخم خورد از دست بی ناموس ها
        چرخ های گاری اش بالانس نیست
        در دهانش هیچگاه آدامس نیست
        ذرّه ای وی را مگر شانسی است؟ نه
        جرعه ای در وی رزیستانسی است؟ نه
        شد اگر جُلّ و پلاسش  اختلاس
        کرد با جانش حمایت از حماس
        چون ندارد با خودش آچار بکس
        بر سرِ من می زند ناچار، بکس
        بس که شد بر کید شیطان ها دچار
        دین و ایمانش نشد کم لَتُ و پار
        این گناهش چیست؟ موسی، شرم کن
        با محبت خوی او را نرم کن
        هست اگر کافر چو برتولت برشت
        می برم  آخر سر او را من بهشت
        تا نگشته دیر یا موسی بجنب
        راه صحرا گیر یا موسی بجنب
        خرچران را باز گردان نزد ما
        باز، سرافراز گردان نزد ما
         میکَنم  ور نه دو گوشت را ز بیخ
        مو بر اندامِ تو خواهم کرد سیخ
        چون که موسی این عتاب از حق شنید
        در بیابان خرچران را جُست و دید
        سر در آورده ست از یک لاله زار
        شیونی سر داده از دل، زارِ زار
        گفت: مژده ده که دستوری رسید
        روسپیدی ، رو سپیدی،  رو سپید
        هر چه می خواهد دل تنگت بباف
        از عقوبت چون توئی باشد معاف
        خوش بحال تو که ایرانیستی
        گرچه مانند همه فانیستی
        در کُن آن تیغ زبان را از غلاف
        تا که اندازی به عرش حق شکاف
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        شنبه ۹ فروردين ۱۳۹۹ ۱۰:۵۳
        درود استاد عزیز
        بسیار زیبا و جالب بود خندانک خندانک
        ابراهیم حاج محمدی
        ابراهیم حاج محمدی
        شنبه ۹ فروردين ۱۳۹۹ ۱۲:۲۸
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک درود حضرت دوست خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        عليرضا حكيم
        شنبه ۹ فروردين ۱۳۹۹ ۲۰:۳۶
        درود بر شما گرامی
        زیبا سروده ای بود
        خندانک خندانک
        ابراهیم حاج محمدی
        ابراهیم حاج محمدی
        يکشنبه ۱۰ فروردين ۱۳۹۹ ۰۷:۵۱
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک زنده باشید خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        يکشنبه ۱۰ فروردين ۱۳۹۹ ۰۵:۰۳
        سلام و احترام

        شوخی شوخی با موسی و شبان مولوی هم شوخی؟ خندانک
        و معلوم است که جوک و لطیفه و مطایبه زیاد می خوانید چون برخی از انواع اینترنتی آن را در شعرتان بامهارت تمام بکاربردید بویژه بخش های مربوط به خصلت های زندگیِ اسبابِ خنده ی برخی شده ی روزمره ی ایرانی ها را.

        واژه گزینی هاتان هم استادانه و نمادپرداز بود.
        سلامت باشید درپناه حق
        ابراهیم حاج محمدی
        ابراهیم حاج محمدی
        يکشنبه ۱۰ فروردين ۱۳۹۹ ۰۷:۴۸
        خندانک درودتان خندانک راستش جک و لطیفه زیاد نمی خوانم خندانک از حضور گرامی تان سپاسمندم خندانک
        ارسال پاسخ
        بتول رجائی علیشاهدانی(افاق)
        شنبه ۹ فروردين ۱۳۹۹ ۰۲:۵۵
        درود و عرض ادب و احترام بنده را پذیرا باشید استاد بزرگوار
        بسیار جالب و زیبا بود قلمتان رقصان گران قدر موفق باشید
        خندانک خندانک خندانک
        ابراهیم حاج محمدی
        ابراهیم حاج محمدی
        شنبه ۹ فروردين ۱۳۹۹ ۰۸:۰۵
        خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک درود و سلام بر سرکار عالی . ممنونم خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک

        ارسال پاسخ
        ایمان اسماعیلی (راجی)
        شنبه ۹ فروردين ۱۳۹۹ ۱۶:۰۱
        درود استاد بزرگوارم
        بسیار زیبا بود
        خدا خیرتان بده
        خیلی عالی بود
        ما که نه دنیارو داریم نه آخرت رو
        لعنت الله علی قوم الظالمین
        در پناه حق باشید استاد ارجمند
        ابراهیم حاج محمدی
        ابراهیم حاج محمدی
        يکشنبه ۱۰ فروردين ۱۳۹۹ ۰۷:۵۰
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک درود بر شما خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد باقر انصاری دزفولی
        شنبه ۹ فروردين ۱۳۹۹ ۱۶:۲۴
        باعرض سلام
        زیبا سرودی بود
        هزاران درود
        بداهه ای تقدیم شما
        ما بیماران کرونا را
        دریاب ای خدای ما
        تنها دوای درد ما
        علم تو باشد رهنما
        نگذار تا با خود روم
        خلوت کنم در گوشه‎ای
        چون نیست دارویی مرا
        جز غصه و درد و بلا
        #محمد_باقر_انصاری_دزفولی
        خندانک خندانک خندانک
        ابراهیم حاج محمدی
        ابراهیم حاج محمدی
        يکشنبه ۱۰ فروردين ۱۳۹۹ ۰۷:۵۰
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک درود بر شما، سپاسگزارم خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        علیرضا بنایی
        شنبه ۹ فروردين ۱۳۹۹ ۱۷:۲۹
        سلام و درود
        بسیار زیبا بود
        بر قرار باشید
        خندانک
        ابراهیم حاج محمدی
        ابراهیم حاج محمدی
        يکشنبه ۱۰ فروردين ۱۳۹۹ ۰۷:۵۰
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک ممنونم خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        حمیدنوری(احمد)
        شنبه ۹ فروردين ۱۳۹۹ ۱۹:۲۳
        درود استاد گرامی
        بسیار زیبا سروده ای دست مریزاد
        سال نو بر شما شاعر گرامی مبارکباد خندانک خندانک
        ابراهیم حاج محمدی
        ابراهیم حاج محمدی
        يکشنبه ۱۰ فروردين ۱۳۹۹ ۰۷:۵۰
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک درود بر شما خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        یدالله عوضپور    آصف
        شنبه ۹ فروردين ۱۳۹۹ ۲۳:۱۱


        درود بر استاد مجرب جناب حاج محمدی
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ضمن شادباش سال نو
        به عرض می رساند..

        بازپادرکفش موسی کرده ای
        پاره کردی باز از او پرده ای
        باز رفتی بر در دکان او
        رخنه کردی باز هم بر جان او
        جان من آخر نه او پیغمبرست؟
        دست بردار ،او به قومی رهبرست
        گاه چوپان بیند و گه خرچران
        گیر داده گه به این گاهی به آن.
        از خدا دارد جواز سرکشی
        می کند هر وحله برپا آتشی
        گاه می پیچد به پای یک شبان
        گاه می گیرد گلوی خرچران
        بی اجازه نیست کارش ای رفیق
        پس تو هم کم کَن مزارش ای رفیق
        ای بسا کس بی مجوز ، رهبری
        می کنند وهست دائم مشتری
        گر توانی گیر بر آنها بده
        هر به سر پاپیچشان شو سرزده
        تاببینی پا کجا کج می نهند
        وعده های بی سروپا می دهند
        سالها از مرگ موسی طی شده
        استخوانش پوک تر از نی شده
        پا بکش از کفش آن موسی ، عزیز
        رازها از این زمان بگشا عزیز
        خندانک خندانک خندانک
        بداهه تقدیم حضرت استاد
        ابراهیم حاج محمدی
        يکشنبه ۱۰ فروردين ۱۳۹۹ ۰۷:۵۳
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک درود بر حضرت دوست حضرت آصف عزیز و گرامی . سپاسمندم خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        2