باد می‌وزد و در من چیزی میمیرد

زیبا دلنوشته ای است ، دلنشین واز دل برخاسته
بهاران خجسته باد

درود به شما بانو
زنده باد

شاعر گرامی
هزاران درود برشما

بسیار زیبا و دلنشین❤

درودشاعربانو
به شعرناب خوش اومدی

در من چیزی آرام می میرد هر روز
در من دردی متولد می شود هر شب🌷🌷🌷
بسیار زیبا سرودید بانو،،، بسیار درود به شما🌷

لطف دارید ، متشکرم 🌹

سلام و درود
زیبا سروده اید

موفق باشید

سلام و .... درود خانم اسلامی
سال نو مبارک......

درود به شما

درود توکا بانوی عزیز
فکر میکنم اگر میزدید برگرفته از شعری از شهرام شیدایی بهتر بود

درود بر شما
دلنوشته ی زیبایی بود
شباهتش به شعر زنده یاد شهرام شیدایی به نام (در باد)، بیشتر از نظر حال و هوا و فضای شعره:
چیزی در من می میرد
هر قدر که زندگی می کنم
باد می آید و می رود
چیزی به جا نمی گذارد
مگر گذشته ی خویش را... (در باد_ زنده یاد شهرام شیدایی)

شاد باشید شاعربانو

احسنت

سلام زینب خانم

زیبا نوشتی و منو به فکر واداشتی. البته سه تا متن ارسالی شما رو خوندم ولی چون درخواست نقد داری دوست داشتم بتونم کمکی کرده باشم ولی چون هر کس یه جور دوست داره بنویسه من میگم اگه خوشت نیومد بذار همون جوری باشه.

در من چیزی آرام می‌میرد هر روز ،
و دردی متولد می‌شود هر شب ، (در من دوم به نظرم اضافه است)

از روزها گریزانم و خسته از شب ها، (می خواستم یک طوری این شبان رو حذف کنم.)

می ترسم از فردا که می آید یا می ترسم از فردایی که می آید

خاطراتی که سالهاست در روز، در مقتل جان می‌دهند و
شب، زیر درد دفن می‌شوند ، («در این مقتل» برای مخاطب مشخص نیست که کدوم مقتل منظور شماست و شما باید طوری بنویسی که مخاطب بفهمه. مثلا مخاطب می فهمه که «در شب دفن می شوند زیر درد" اما نمی فهمه «در روز، جان می دهند در کدام مقتل»