چهارشنبه ۲۸ آذر
شعر من نذر کودکان یتیم شعری از علی رفیــــعی وردنجانی
از دفتر اجتماعی نوع شعر مثنوی
ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۲۹ اسفند ۱۳۹۸ ۱۲:۴۳ شماره ثبت ۸۲۸۵۲
بازدید : ۴۱۲ | نظرات : ۵۰
|
دفاتر شعر علی رفیــــعی وردنجانی
آخرین اشعار ناب علی رفیــــعی وردنجانی
|
بنام خدا
" شعرمن نذرکودکان یتیم"
شعر من نذر کودکان یتیم
قصه میگویم از زبان یتیم:
روزی از روزهای پاییزی
در تکاپویِ رنگ آمیزی
باز اربابِ من صدایم زد
با لگد سخت توی پایم زد
با سر از روی سطل افتادم
در دلم فحشها به او دادم
گفت: احمق دوباره رنگش کن
زود چون قصرها قشنگش کن
درِ اصطبلِ اسبهایم زود
بشود رنگ آسمانِ کبود
قدری از بشکه هم بیاور نفت
گفت این جمله را و بعدش رفت
کودکی بودم از نژاد عدم
من به تقدیر پشت پا نزدم
دست تقدیر بینوایم کرد
بین این گرگها رهایم کرد
لای این فکرهای پر تشویش
طفل ارباب زاده آمد پیش
او سرش صاف سینهی من بود
بیجهت غرقِ کینهی من بود
گفت احمق مگر چُلاغی تو!
کار کن بیشتر؛ الاغی تو!
آمدم توی صورتش بزنم
یادم آمد کبودی بدنم
باز هم خشم خود فروخوردم
کاش آنروز سخت، میمردم
طفل ارباب زاده مدرسه رفت
او به دنبال علم هندسه رفت
باز هم توی فکر میرفتم
توی یک فکر بکر میرفتم
گفتم این طفل را گناهی نیست
حرف او حرف اشتباهی نیست
بیشتر کار میکنم از پیش
هرکه بامش وسیع، برفش بیش
حجّت آنجا تمام شد بر من
خوابِ راحت حرام شد بر من
سخت کوشی شعار من شده بود
بخت از آن روز یار من شده بود
فضلهها را به خارج آوردم
یک پزشک معالج آوردم
اسبها را کمی معاینه کرد
حالشان را شبیه آینه کرد
بعد رفتم سراغ آهنگر
نعل تازه به اسب میزد و خر
توی اصطبل چون دشتی شد
عاری از هر فساد و زشتی شد
روز و شب کار من همین شده بود
ورد ارباب، آفرین شده بود
چند سالی به این روش طی شد
جام زهرم سراسرش می شد
نزد ارباب معتبر گشتم
معتبرتر از آن پسر گشتم
آن پسر گرم عیش و نوشش بود
امر ارباب پشت گوشش بود
روزی ارباب تازیانه به دست
خشمگین بود، مثل مردم مست
گفت: احمق چرا نمیمیری
مجلس عیش و نوش میگیری؟
آنقدر زد به پشت فرزندش
تا که از شهر رفت دلبندش
او که میگفت چون الاغی تو
گفت یک آدم چلاغی تو
حال ارباب بعد از آن بد بود
گفت من میروم ز دنیا زود
روزی از روزهای پاییزی
جمعمان کرد دور یک میزی
گفت من را ببخش شرمنده
درگذر از خطای این بنده
هرچه را داشت او به ما بخشید
بعد آرام ذرّهای خندید
توی آغوش ما شبی جان داد
مال خود را به ما یتیمان داد
جیب ظالم نمیشود پرسود
عاقبت ظلم میشود نابود
.........
علی رفیعی وردنجانی
۱۳۹۸/۱۲/۲۹
|
|
نقدها و نظرات
|
سلام و عرض ادب ممنونم | |
|
سلام و عرض ادب ممنونم | |
|
سلام و عرض ادب ممنونم | |
|
سلام و عرض ادب ممنونم | |
|
سلام و عرض ادب ممنونم | |
|
سلام و عرض ادب ممنونم | |
|
سلام و عرض ادب ممنونم | |
|
سلام و عرض ادب ممنونم | |
|
سلام و عرض ادب ممنونم | |
|
سلام و عرض ادب ممنونم | |
|
سلام و عرض ادب ممنونم | |
|
سلام و عرض ادب ممنونم | |
|
سلام و عرض ادب ممنونم | |
|
سلام و عرض ادب ممنونم | |
|
سلام و عرض ادب ممنونم | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
¨*•.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•🌺
¸.•*´¨*•.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•🌺´¨*•.¸¸.•
…*…*…*…*…*…*…*…*…*…*…*
….happy new year….
…*…*…*…*…*…*…*…*…*…*…*
¸.•*´¨*•. ¸.•*´¨*•.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•🌺´¨*•.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•🌺
´¨*•.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•🌺´¨*•.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•🌺
سلام!
سال نو مبارک!
امید که سالی سرشار از سرزندگی؛ سرافرازی و سلامتی پیش روی داشته باشید!
بهارانتان شاد!🌺