در نبود مهتاب
شب تاریکی است !
به اسمان که می نگری ،
گویی :
ستارگان از شوق دیدنت
از هم سبقت می گیرند
دستانت را که باز می کنی
در خیسی چشمانت
در تکاپو هستند در تاریکی !
تا آنها را در آغوش بگیری
ولی
من از بدرقه روشنایی خورشید
روان شده ام
از هجوم این همه احساس
به خاک می افتم
وانگاه بلند بلند
غزلی از میر رضی ارتیمانی ۱*میخوانم
وبسمت حیقوق نبی ۲*نشانه می روم
وسلامی برسم ادب !
ودر مسیرسفر
دو باره یاد اسمان پر از ستاره
که در تصویرمانده در ذهنم
جاکرده می آفتم !
وسرودی دو باره می خوانم
با یاد مهتابی که شایدآنجا را روشن کند
سفرمرا بدیار وشهر زادگاهم ۳*
در زیر سایه درختان ،
تنومندگردو وسنجد عطر اگین
ودرختچه های معطر سماق ،
کشانده است در یاد !
وچه خوب حس کودکی مرا
دوباره زنده میکند ،
گویی همسایگان باز گشتم را
بمن خوش امد می گویند !
اری
من از نظاره روزانه خورشید می ایم
از آفتاب یک دست ،
واز حرارت روزانه اش
در تک وتابم
اندرونم تنهاست
وچنان می تابم
که دلم می خواهد
بهرام معینی (داریان)
مطالب ذیل فقط جهت اطلاع نگارش شده
۱*میر رضی ارتیمانی شاعر اواخر قرن دهم هجری
ارامگاهش در تویسرکان است ساقی نامه از معروفترین آثار اوست
۲*حیقوق نبی از پیامبران بنی اسراییل در عهد عتیق مدفون در تویسرکان
۳*تویسرکان از شهرستان های استان همدان گردو آن شهرت جهانی دارد
بسیار زیبا و جالب بود