سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        قبل مردن

        شعری از

        حوریا صفایی نسب

        از دفتر شعرناب نوع شعر مسمط

        ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۶ بهمن ۱۳۹۸ ۱۳:۰۸ شماره ثبت ۸۰۹۶۵
          بازدید : ۷۹۸   |    نظرات : ۱۰

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر حوریا صفایی نسب

        قبل مردن دو بیت بی میلی
        قبل مردن عوارض دارو !
        اول اینجا بخواب بعد بمیر ...
        اول اینجا بمیر بعد بگو  !
        گریه های نکرده سوز شده 
        گریه لای ظروف میچسبد ...
        تو از این زندگی کجا رفتی 
        حذف ِبازنده اوف میچسبد !
        زنِ مرموز ِ شعرهای خفن
        زن محفوظ ِزندگی به لجن
        زنِ  خاموشِ حال بر هم زن 
        از سفر های دور میگفتی...
        از نگاهت دقیق تر داریم؟ 
        از خودت زیر تیغ تر داریم 
        از تو خونی رقیق تر داریم ؟!
        از خودت توی گور میگفتی ...
        با من از اتفاق های اخیر
        با من از بغض و بار و قهر نگو 
        شده حرفی نباشد و نشود 
        اصلا از رنگ و بوی شهر نگو!
        توی آیینه باز خوب ببین 
        از خودت سگ بساز خوب ببین 
        زن ِ در انقراض خوب ببین 
        و از این حالِ مثل زهر نگو!
        شاخه در شاخه برگ برگت خشک 
        چشم های ادامه دارت تر
        سرد بودی و حال لب هایت 
        آتشِ  سرخ ِزیر خاکستر !
        قبل مردن ... بلوند ... بژ .... صدفی 
         بوسه تنها برای بی هدفی 
        قبل از آن مثل باد ِ هرطرفی
        هی ورزیدند از خودش بهتر !
        کفنت سقف آرزویت نیست 
        ترس ِ اصلی از آبرویت نیست 
        حیف ... دنیا پسر عمویت نیست 
        عقدتان بسته اند در دفتر ...
        زن ِ محکوم ِ بند بر رختش
        زنِ صبحی که مُرد در تختش
        زن خیلی جوان ِ بدبختش !
        زنِ زیبای کور در بستر ...

        حوریا-صفایی-نسب
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        سه شنبه ۸ بهمن ۱۳۹۸ ۰۰:۰۴
        بسیار زیبا و جالب بود خندانک خندانک خندانک
        مهدی نساجی
        دوشنبه ۷ بهمن ۱۳۹۸ ۱۹:۳۸
        سلام.....مبتکرانه با واژه های نوین شعری........درود... خندانک
        مسعود میناآباد  مسعود م
        سه شنبه ۸ بهمن ۱۳۹۸ ۰۲:۲۲

        سلام :

        درود بر شما................. خندانک

        من کـه دارم شهرتی در کوچه های انتظار
        در کجای دل نهم امـروز و فـردا کردنت را

        آنقـَدر از بی قـــراری بـــر سر دف می زنم
        تا بریزی روی تارم ناز و بشکن بشکنت را
        ------------------------------------علی قیصری
        رحمان حقدوست
        سه شنبه ۸ بهمن ۱۳۹۸ ۰۸:۵۶
        غمگنانه،زیبا خندانک
        سمیرا_خوشرو
        سه شنبه ۸ بهمن ۱۳۹۸ ۱۰:۰۷
        درودتان مهربانوی عزیز،عالی بود🌹🌹🌹💕💕💕👌👌👌
        محمدعلی جعفریان(عاشق)
        سه شنبه ۸ بهمن ۱۳۹۸ ۱۳:۰۰
        سلام



        شعر خوب ولی تلخ

        خندانک خندانک خندانک
        کیمیاطولابی
        جمعه ۱۶ اسفند ۱۳۹۸ ۰۰:۱۱
        افرین خندانک
        غلامحسین جمعی
        پنجشنبه ۸ آبان ۱۳۹۹ ۱۷:۵۵
        درود و سپاس بر شاعر خوش ذوق فرهیخته و متفاوت همشهری عزیز
        سرکار بانو صفایی
        واقعا دستمریزاد در حال و هوای پست مدرن خوبی است در حال و هوای
        کرونایی ایتالیا کلی کیفیدم و یه کمی دلم باز شد
        با مهر و ارادت خندانک
        حوریا صفایی نسب
        يکشنبه ۲۵ آبان ۱۳۹۹ ۱۴:۱۶
        سپاسگذارم جناب جمعی خندانک خندانک
        سیدحسن خزایی
        سه شنبه ۲۵ آذر ۱۳۹۹ ۱۰:۳۷
        سلام ودرود شعر تند ولی زیباییست خندانک خندانک خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        7