یدگانم باز بارانی شده
برسوی یاران سلیمانی شده
سینه مالا مال ماتم گشته است
قلب ها افسرده از غم گشته است
آسمانی گشته است سردار زمین
غرق ماتم گشته است ایران زمین
دوستان کو جلوه پنهان صبح
گشته بر هم چهره خندان صبح
قمقمه خالی و آبم ریخته
از تنم سردار تابم ریخته
من سرا پا آتشم در نیمه شب
گوئیا خود آتشم از سوز وتب
می رسد هر دم نشانی از حسین
از نجف تا کربلا و کاظمین
برده از قاسم نشان ونام تو
همچو یاران حسین فرجام تو
دستها یاد از علمدارم دهند
یاد نعش وجسم سردارم دهند
دست وانگشتر کنارت دیده اند
چون حسین جسم تور ا گردیده اند
اربا اربا چون علی اکبری
از چه شد راس تو هم خاکستری
از حرم تا بر حرم گردیده اید
اجر صبر زینبی را دیده اید
ای عزیز بوی حبیبان می دهید
عطر جان بخش شهیدان می دهید
در دل جمعیتی گم گشته اید
بر سر دستان مردم گشته اید
سالها خوی خدایی داشتیید
پنجه مشکل گشایی داشتید
یاد مظلومی ما در پوشه هاست
یاد ما در هر کنار و گوشه هاست
دلنواز است ساز سخنتان
روان پرچمدار مهر و ایثار سردار قاسم سلیمانی در پردیس پروردگار جاودان باد!