يکشنبه ۲ دی
تا تو بیایی شعری از محمد شمس باروق
از دفتر عارفانه نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ جمعه ۶ دی ۱۳۹۸ ۱۶:۱۳ شماره ثبت ۸۰۰۱۹
بازدید : ۵۱۸ | نظرات : ۱۰
|
آخرین اشعار ناب محمد شمس باروق
|
دل تنـــگ تـمـــاشــا توام ، ای مه زیبا تا تو بیایی
دلبر مهتاب رو انتظار گشته درازا تا تو بیایی
دل از دوری چهره ناز تو تاب و توان ندارد
خواهم سخنی آرم به زبــــــان تمنا تا تو بیایی
من خــــاطــره ای فرامــوش شده تو خواهم بود
لـــب به شکوه باز نکن هستم اینجا تا تو بیایی
بـا این دل خسته در حســـرت نگاهی از تو
سر راه گلی کاشته ام از جنس وفا تا تو بیایی
می دانم چیـــزی از عمــر قلم شکسته نمانده
خود آراسته کنم به دیدارت محیا تا تو بیایی
فراقت به درازا کشیده صبر بیتابی می کند
سفره دل گسترده ام در شب یلدا تا تو بیایی
خوش آن ساعت دور سرت بی وقفه بگردم
شب را وان یکاد بخوانیم تا فردا تا تو بیایی
مادرم به یاد خاطرات گذشته سفره آراسته
پدر سر کوچه نسشته به تماشا تا تو بیایی
از سفر که آمدی لباست عطر غریبی می داد
خاک سرد آماده شد ای بی وفا تا تو بیایی
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
درود ارجمند