سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

دوشنبه 3 دی 1403
    23 جمادى الثانية 1446
      Monday 23 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        دوشنبه ۳ دی

        شماره

        شعری از

        بهمن بیدقی

        از دفتر شعرناب نوع شعر آزاد

        ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۲۶ آذر ۱۳۹۸ ۰۴:۱۹ شماره ثبت ۷۹۷۱۳
          بازدید : ۳۳۴   |    نظرات : ۱۰

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر بهمن بیدقی

         شماره
         
         هزار بارست که عمداً ، من به ژرفای درونم گم شدم
         ولی با تجسس تو مردم آزار ! ، بازهم پیدا شدم
         
         برو تنهایم گذار وبگذر ازمن ،
         هیچ و پوچ !
         تو ز جان من چه میخواهی دگر؟
         ای که دنیایت شده مانند یک حباب ، پوچ
         
         تو بدنبال خودت باش و برو ای لعنتی
         تو دگرنیستی برایم جز یه قاب خالیِ بس زینتی
         
         نهصد و دوازده و یک میلیون ؟ این چه سیم کارتی ست توگرفته ای؟
         رُندی آخرتا چه حد؟ این شماره آنچنانست میتوانی، ذهن دنیا حک شوی ،
         کارهایت را ببین ! حال من را واقعاً گرفته ‌ای
         
         بیست چهارساعت ، موبایل به دست توست ،
         یا که مشغول به تماس صوتی و تصویری ای ، باقی اش هم درچَتی
         نام اینها را چه میتوان گذاشت ، جز یه زندگیِ پوچِ لعنتی ؟
         
         میلیارد بیکارمثل تو، کردیشان فالو ، هفت برابرهم تورا کردند فالو
         اینقدرافتادی همش به روی مبل ، هیکلت گشته ست مثل بوفالو
         
         فکرکنم تنها کسی که تو نخواستی هیچگاه فالوش کنی تنها منم
         لااقل ول کن مرا تا بگذرم
         یا که بگذار درخودم من حل شوم، یا جلویم را نگیر تا گم شوم
         
         بهمن بیدقی 98/9/20
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        چهارشنبه ۲۷ آذر ۱۳۹۸ ۲۳:۰۵
        درود بزرگوار
        زیبا و جالب بود خندانک خندانک
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        چهارشنبه ۲۷ آذر ۱۳۹۸ ۲۳:۱۲
        باسلام و عرض ارادت
        ممنون از شما
        سپاس
        ارسال پاسخ
        محمد باقر انصاری دزفولی
        چهارشنبه ۲۷ آذر ۱۳۹۸ ۰۹:۰۶
        سلام شاعرگرامی
        قوالعاده زیبا بود
        درود برشما
        خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        چهارشنبه ۲۷ آذر ۱۳۹۸ ۱۴:۵۶
        باسلام و عرض ارادت
        ممنون از نظر امیدوارکننده ی شما
        سپاسگزارم
        ارسال پاسخ
        محمد خسروبیگی
        پنجشنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۸ ۱۸:۳۶
        خندانک خندانک لذت بردم
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        پنجشنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۸ ۲۲:۰۰
        باسلام وعرض ارادت
        سپاسگزارم ازنظر پرمهرتان
        ارسال پاسخ
        محمودرضا رافعی (رافع)
        پنجشنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۸ ۲۰:۱۹
        لا اقل ول کن مرا تا بگذرم
        اگر می شد که من نیز ...
        وسوسه انگیزه ...
        درود ، بسیا زیبا خندانک 0
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        پنجشنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۸ ۲۲:۰۱
        با سلام وعرض ادب
        ممنونم از توجهتان
        سپاسگزارم
        ارسال پاسخ
        باقر رمزی ( باصر )
        جمعه ۲۹ آذر ۱۳۹۸ ۱۴:۰۶
        سلام و دورد استاد بزرگوارم
        تقدیم برای یلدا


        فرهاد

        اى دريغا كز زمان تنها به ما فردا رسيد
        كو رسيد اما چه سودى زو شب يلدا رسيد

        با تو هر دم يار ديرين واژه ‏ام منظور بود
        بى تو اى محبوب خوبان جمله بى‏ معنا رسيد

        جان و دل ار سوخت از سوداى افيون بود و چشم
        چون نظر افكند و نوميد عاقبت اينجا رسيد

        يا رب اين غوغاى بر جا مانده از تقويم چيست؟
        كين زمان در پاى گلها سايه‏ ى يغما رسيد

        دل چه خوش بود از سبويى از مى پيمانه‏ اى
        سنگ جهلى چون شكست پيمانه را صهبا رسيد

        بس كه بر دل وعده‏ ى امروز و فردا داده ‏ام
        دل بهر گل مى‏ رسد گويد كه آن رعنا رسيد

        خار دوران را به چشمم گر نهادند جاهلان
        دم فرو بستم به عزلت گفتم از دانا رسيد

        جام پاكى را به سر كش باصر از لطف خداى
        اين بود پيمان او كو از لب زيبا رسيد

        باقر رمزی باصر
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        جمعه ۲۹ آذر ۱۳۹۸ ۱۹:۲۱
        باسلام وعرض ارادت خدمت استادگرامی وبزرگوار
        باتشکرازشعر زیبایتان
        سپاس
        یلدایتان مبارکباد.سلامتی شماو خانواده محترمتان را ازخداوندمهربان آرزومندم
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        3