سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        من را فرار از تو به تهران

        شعری از

        سعیده سلماسی (سارا)

        از دفتر شعرناب نوع شعر مرکب

        ارسال شده در تاریخ شنبه ۲۳ آذر ۱۳۹۸ ۰۷:۳۵ شماره ثبت ۷۹۶۲۹
          بازدید : ۵۱۰   |    نظرات : ۷

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر سعیده سلماسی (سارا)

        من را فرار از تو به تهران کشیده است
        از یادگارها که به باران رسیده است
        تهران عبور کرده و بندر شنیده است
         
        بندر درامتداد قرق های ساحلی
        من ایستاده رو به تو وُ  تو: «دلی،دلی»
        «تا دل مَدادَه بی تو فقط گازِیُم تَدا 
        دو مشتِ خالیَه که تَگو خاطِرِت مَوا »
         
        این داغ ها که روی لبم یادگاری است
        از بوسه های زورکی ات ،زخم کاری است
        پرونده ای که روی دلم می گذاری است
         
        هی ضجه ،ضجه می شدم و هی تو خواستی
        از آخرین لبی که تو هر بار ... ،راستی-
         
        تهران کنار یاد تو افتاد  گریه کرد
        با هر چه اشک را به دلم داد گریه کرد
        در ازدحام ِ کوچه ی ...، در باد گریه کرد
         
        مضروب زخم های تو را اشک حل نکرد
        بندر کنار رفته و تهران بغل نکرد
         
        من اعتراف ِ جمله ی «بدجور باختی»
        با هر هجوم حسّ ِ تو ، با هر چه تاختی
        ویرانه های کاملم از هر چه ساختی
         
        دریا عقب کشیده ،مرا طرد می کند
        با لهجه اش، تمام تنم درد می کند
         
        «رو خاک ِ اسکله شُنِوشتِن که بر مگرد
        بندِر برم یَه سر بزنُم از سرت بکرد »
         
        بندر بریده از تنِ درهم شکسته ام
        از بازیِ لبی که فقط شعر بسته ام
        از شاعری که هی بنویسد که خسته ام
         
        از من فقط «دلی دلی ات» یار می کشد
        ته مانده های روح مرا دار می کشد
         
        داری دوباره قلب مرا میله می زنی
        منظور ِ شعرهای من ای آدم آهنی
        این واژه ها چه بود به جز زخم ِ ناتنی
         
         من را فرار از تو به جایی نمی رسد
        تهران که مهْ گرفته هوایی نمی رسد
         
        از من گذشت کوچه ی خوشبخت مالِ تو
        اصلا دلی که پیش تو دارم حلال ِ تو
         
        از من نپرس «ارزشِ پنهان شدن نداشت؟»
        این قصّه ها، نقطه ی «پایان شدن» نداشت
         
         
        #سارا سلماسی
        #تهران #بندرعباس
        آذر ۹۸
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        يکشنبه ۲۴ آذر ۱۳۹۸ ۱۹:۵۸
        غمگین و زیبا بود خندانک خندانک خندانک
        معصومه فیروزی کریانی
        يکشنبه ۲۴ آذر ۱۳۹۸ ۰۰:۱۱
        سلام مهر بانو خیلی زیبا و عالی سرودی قلمتان توانا خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک :
        محمد باقر انصاری دزفولی
        يکشنبه ۲۴ آذر ۱۳۹۸ ۱۱:۵۳
        قلمتان همیشه توانا
        درپناه خدا
        درود برشما
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        وهب رنجبرکلیبی
        يکشنبه ۲۴ آذر ۱۳۹۸ ۲۱:۰۱
        سلام بانوسلماسی همشهری مهربون دیارمغ ودیریاومشتاخوش هوندی.شعرزیبایی اتگفتن قلمت نویسا بشت خندانک خندانک خندانک خندانک
        لیلا امریاس(پریسا)
        يکشنبه ۲۴ آذر ۱۳۹۸ ۲۱:۴۹
        چقدر زیبا و صمیمی سرودی بانو
        چقدر با جسارت
        لذت بردم
        درود بر شما
        ابوالحسن انصاری (الف رها)
        دوشنبه ۲۵ آذر ۱۳۹۸ ۰۰:۳۷
        درود برشما ارجمند
        بسیار زیبا بود خندانک
        م فریاد(محمدرضا زارع)
        دوشنبه ۱۶ دی ۱۳۹۸ ۱۱:۰۹
        سلام شاعربانوی توانا خندانک
        تولدتون مبارک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        با آرزوی سلامتی و آرامش و شادی خندانک
        در پناه حق باشید خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        5