هان به پاس دوستیها ، دوستداران ، دوست تر

هان به پاس دوستیها ، دوستداران ، دوست تر

دوستان در آزمای روزگاران دوست تر

دوست را در دوست دیدن کار سهلی وانگهی

رحمتی باید که بینم ، هرزه کاران دوست تر

دلبری غماز دارم  جلوه گر ، طنازیش

گاه با جوری برای حق گزاران دوست تر

حالیا در این چپاول ، هر چه دارم مشتری

می خرد با عشوه هائی از نداران دوست تر

صالحان را صلح باید جنگ بر ما ناروا 

آشتی با خلق باید سازگاران دوست تر

این عبادت حالیا حی علی خیر العمل

ای زبان بازان نماز رازداران دوست تر 

آسمان باران رحمت غیرت ابر بهار 

ای بنازم این طراوت در بهاران دوست تر

ساقیا از دولت حی می بزن سجاده را

در شفق دیدار یاران باده خواران دوست تر

تیر عشقِ این کمان محراب معنی در فلق

من خریدارم سه کنجش ،سربداران دوست تر

هان رحیقا حیله بگشا دام تزویر و ریا  

دوست گفتی این دوئی شد جمع یاران دوست تر