سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        قطار مسکو

        شعری از

        سیف اله فاتحی

        از دفتر دلنوشته های من نوع شعر مسمط

        ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۸ مهر ۱۳۹۸ ۲۳:۲۴ شماره ثبت ۷۷۵۲۲
          بازدید : ۶۲۲   |    نظرات : ۶

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر سیف اله فاتحی

        تخت بالایی کسی خرخر کنان
        تخت پایین رفته است با دیگران
        در کنار پنجره دل نگران
                            باز من توی قطار مسکو ام
         
        باز این تق تق تلقهای قطار
        باز جنگل با درخت بیشمار
        باز بعد از چند روزی انتظار
                                 باز من توی قطار مسکو ام
         
        بعد از آن هم متروی پیچیده است
        پله برقی های کمتر دیده هست
        هی نشست و هی برفت و هی نشست
                                    باز من توی قطار مسکو ام
         
        بعد مترو منتظر باید شوم
        با قطار دیگری باید روم
        با قطاری لنگ لنگان می روم
                                 باز من توی قطار مسکو ام
         
        یک به یک هر جا توقف می کند
        خسته ای خوابیده خرپف می کند
        کمتر اینجا کس تعارف می کند
                              باز من توی قطار مسکو ام
         
        یک به یک ایستاده است تا « وورسینو»
        بعد رفته ایستگاه «باشکینو»
        بعد  «بالابانووا»  «اُبنینسک» تو
                                    باز من توی قطار مسکو ام
         
        حال دیگر من رسیدم شهر تو
        حال باید گل بگیرم بهر تو
        آه کو تاکسی که دیگر خسته ام
                           باز من توی قطار مسکو ام
         
        می رسم از راه و در را می زنم
        پله ها بالا می آیم این منم
        قفل در باز است خودم وا می کنم
                                باز من توی قطار مسکو ام
         
        دسته ی گل را ز دستم تا گرفت
        باز عشقش در دلم غوغا گرفت
        در کنارش دل نوازش ها گرفت
                              باز من توی قطار مسکو ام
         
        با صدای جیغ ترمز می رسم
        با تکانش دیگر از خواب می پرم
        باز کو کفش ولباس پالتو ام ؟
                             باز من توی قطار مسکو ام
         
         
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        چهارشنبه ۱۰ مهر ۱۳۹۸ ۲۱:۵۸
        درود بزرگوار
        بسیار زیبا و جالب بود خندانک
        دلخند ابیوردی
        سه شنبه ۹ مهر ۱۳۹۸ ۱۰:۴۹
        الهی قطارزندگیتون روی ریل خوشبختی باشه... خندانک
        سیف اله فاتحی
        سیف اله فاتحی
        چهارشنبه ۱۰ مهر ۱۳۹۸ ۱۵:۴۷
        موفق و پیروز باشید
        خندانک
        ارسال پاسخ
        نیما ابراهیمی
        چهارشنبه ۱۰ مهر ۱۳۹۸ ۱۵:۲۶
        بسیار زیبا
        معلوم است حال و هوایی داشتید که چنین شعری را سرودید
        فضا پردازی بسیار عالی و شرح تجربه شخصی به قلم شعر ، آن هم با جزئیات دقیق ، هنر است .
        در پایان شعر حس کردم که از موضوع و مصرع مسمط دور شده اید که در بیت آخر به آن معنی دادید و جمع بندی کردید
        جاوید باشید
        خندانک خندانک خندانک
        سیف اله فاتحی
        سیف اله فاتحی
        چهارشنبه ۱۰ مهر ۱۳۹۸ ۱۵:۴۷
        از حسن توجه شما سپاسگزارم
        خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد باقر انصاری دزفولی
        چهارشنبه ۱۰ مهر ۱۳۹۸ ۱۷:۲۵
        باسلام وارادت
        درود درود
        ادیب دانا وتوانا
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        6