تخت بالایی کسی خرخر کنان
تخت پایین رفته است با دیگران
در کنار پنجره دل نگران
باز من توی قطار مسکو ام
باز این تق تق تلقهای قطار
باز جنگل با درخت بیشمار
باز بعد از چند روزی انتظار
باز من توی قطار مسکو ام
بعد از آن هم متروی پیچیده است
پله برقی های کمتر دیده هست
هی نشست و هی برفت و هی نشست
باز من توی قطار مسکو ام
بعد مترو منتظر باید شوم
با قطار دیگری باید روم
با قطاری لنگ لنگان می روم
باز من توی قطار مسکو ام
یک به یک هر جا توقف می کند
خسته ای خوابیده خرپف می کند
کمتر اینجا کس تعارف می کند
باز من توی قطار مسکو ام
یک به یک ایستاده است تا « وورسینو»
بعد رفته ایستگاه «باشکینو»
بعد «بالابانووا» «اُبنینسک» تو
باز من توی قطار مسکو ام
حال دیگر من رسیدم شهر تو
حال باید گل بگیرم بهر تو
آه کو تاکسی که دیگر خسته ام
باز من توی قطار مسکو ام
می رسم از راه و در را می زنم
پله ها بالا می آیم این منم
قفل در باز است خودم وا می کنم
باز من توی قطار مسکو ام
دسته ی گل را ز دستم تا گرفت
باز عشقش در دلم غوغا گرفت
در کنارش دل نوازش ها گرفت
باز من توی قطار مسکو ام
با صدای جیغ ترمز می رسم
با تکانش دیگر از خواب می پرم
باز کو کفش ولباس پالتو ام ؟
باز من توی قطار مسکو ام
بسیار زیبا و جالب بود