" سرنوشت یک انسان"
دلم از وضع مردم ، بس غمین است
چو پرسم از کسی ،گوید ،همین است
اگر گشتی زنی در طولِ تاریخ
یکی در اوج و ،آن دیگر ، حزین است
یکی لشکر کشد آن سوی عالم
بگوید آنچه من گویم ، بهین است
همه باید زِ من گیرید فرمان
ورودی ، بهرِ دنیایِ ،بهین است!!
یکی، قانون گذارد بهرِ مردم
بگوید راه من هم ، این چنین است
گروهی در تکاپوی نیا زند
گروهی در پیِ ، بر تر گزین است
یکی کار و، دگر محصول چیند!
چرا گویند راه و رسم ، این است ؟ !
به چشم خویش دیدم ، در جوانی
گروهی بی گنه ، در بندِ کین است
هزاران کودکِ مظلوم ، در جنگ
فتاده در زمین و ، غلتِ خون است
نمی دانم ، چه رمزی در جهان است؟!
نهایت خانه یِ مردم ، زمین است
چه ثروتمند باشی ، شاه و، بی کس
بمیری ، عاقبت جایت همین است
سوال این جاست، گر نامی بماند !
اگر خوب است یا بد ، پر طنین است
چه سودی می رسد بر فردِ مظلوم ؟
اگر گیریم ظالم ، در حزین است
ببین، در این جهان ، در هر مرامی
چنین وضعی همیشه ،سر نشین است
درست است در کلام و ، وقتِ گفتن
همه مردم فریب و ، دلنشین است
گروهی، پر زِ اوضاع ِیِ غمین است
گمانم بعدِ این هم ، شیوه این است
گروهی ، گر بجنبد کل عالم
نیابد بیش از آن ، سهمش همین است
مگر در آن جهان یابد مقامی
به فکر مقتدی ، باور چنین است
بسیار زیبا و جالب بود