غدیر و حوادث بعد آن

به مولا امر فرمود آ تو بالا
به ایست پهلوی من ای شاه والا
پس از حمد و ثنای حق مفصل
فرمود نیستم از نفستان بر خویش افضل
همه گفتند بلی تویی اولی تر  و برتر
به مال و جان ما توئی اولی تر
گرفت دست علی و برد بالا
فرمود هرکس منم مولای او علی است مولا
خدا یاری نما جمله محبش
نما خوار و ذلیل بد بخت عدویش
هرآنکس یاریش کرد یاریش کن
هر آنکس وانهادش ریشه کن کن
به زیر آمد و دستور بیعتش داد
امیرالمومنین او را لقب داد
در آنجا هم زنان بیعت نمودند
به اشعاری علی را می ستودند
ز مردان اولین کس ابن خطاب
که بخ بخ گفت بسیار با آب و تاب
سرشت اهل نفاق این چنین است
به ظاهر مهربان،با طن پر ز کین است
پیامبر آمدند سوی مدینه
مریض گشتند از درد های سینه
به حال ضعف آن ختم رسولان
سوی مسجد کند تکمیل ایمان
حدیث ثقلین بنمود اظهار
قرین قرآن نمود با آل اطهار
فرمان جنگ داد به کل امه
 روند بیرون شهر امیر اسامه
خبر دادند دو جاسوس زنانه
که حالش سخت شد بر گرد به خانه
تخلف کرد از دستور اسامه
به سرعت با عمر آمد به خانه
پیمبر دید آنها را به درگاه
شد از برنامه هاشان خوب آگاه
فرمود که آورید کاغذ مرکب
که ره نا کرده کم بشناخت کوکب
خجالت می کشم پاسخ چه گفت او
هزاران لعنت و نفرین بر او گو
پس از خم غدیر هفتاد روز بود
که روح اقدسش معراج بنمود
چو روح پاک او شد سوی رضوان
شدند بوزینه ها سالار میدان
شدند جمع حزب کفر اندر ثقیفه
خلیفه ساختند از بغض و کینه
ز بعد رحلت شاه سرافراز
ستم بر آل عصمت گشت آغاز
با خیل چاقوکش های زمانه
نمود غصب حق علی را ظالمانه
سیه باد رویتان اصحاب نادان
که کردید عالم اسلام پریشان
به حمد الله با این خیل دشمن
شیعه بگرفته جا در صدر مامن