چهارشنبه ۲۸ آذر
جنگ جمل شعری از حاج مهدی عاطف
از دفتر آیینی نوع شعر آزاد
ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۹ بهمن ۱۳۹۸ ۰۸:۲۶ شماره ثبت ۸۱۰۷۱
بازدید : ۱۹۲۲ | نظرات : ۹
|
آخرین اشعار ناب حاج مهدی عاطف
|
پس از فوت نبی دنیا سیه شد
کتاب و سنت پایمال هوس شد
نمودند غصب حق شاه مردان
نه حق او تمامی نوع انسان
مسیری را که حق تعیین فرمود
عوض کردند فوری تا برند سود
چقدر ظلم و ستم در حق زهرا
بماند قصه بس دور است اینجا
علی سی سال صبر و هیچ نمی گفت
بسی درد دلش با چاه می گفت
گذشت سی سال هم با رنج و سختی
نبود فارغ زغم حتی یه لختی
معاویه پدر سفیان مادر هند جگر خوار
با پول می خرید کلیه اشرار
پدر علی کش و هم او حسن کش
پسر سگ باز میمون باز حسین کش
دستور سب مولا داد به قومش
لعنت حق باد بر او باب و امش
سیه باد رویتان اصحاب نادان
چه کردید از عناد با دین و قرآن
مولا فی الفور او را عزل بنمود
او هم آغاز جنگی سخت بنمود
شما کردید خلیفه نا خلف ها
رساندید روز اسلام را بدینجا
از آنسو طلحه و زبیر رفتند مکه
شدند با عایشه همدست و یکه
روان گشتند سوی بصره که آنجا
سپاهی جمع کنند از بهر هیچ جا
کردند بیست هزار مرد جنگی مهیا
زره پوش کردند پرچم جمل را
شد ام المومنین فرمانده جنگ
ستیزد با علی از کینه با ننگ
تو از بعد نبی این بود کارت
کتاب الله اینطور داد یادت
ترا با ناکثین فرمانده باید
از آن بی غیرتان بد تر نشاید
چه شد خم غدیر از یاد بردید
ز یک زن با دو احمق گول خوردید
ولیکن قلبتان از بغض علی پر
پی فرصت شدید تا بشکنید دُر
هر آنچه خواستید آنسان نگردید
شدید خوار و سپاه نابود گردید
ده و هفت صد هزار گشتند نابود
نتیجه جنگ این و نداشت هیچ سود
ز نیروی علی هزار و پانصد
شهید گردید رفتند سوی مقصد
مولا برگشت کوفه آماده جنگ
با پور هنده آن سر تا قدم ننگ
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
موثر و زیباست