شنبه ۸ دی
|
دفاتر شعر ایرج محرم پور(صوفی خموش )
آخرین اشعار ناب ایرج محرم پور(صوفی خموش )
|
کجایی تو
به چه می خندی
به نگاه مستم
که تو را عاشقانه باورکرد
یا به افسون چشمانت
که نابرابرانه اسیرش شد
انگار به دل ساده من می خندی
بخند
این خنده را از یاد نخواهم برد
به چشمان مهربان تو می نویسم
حکایت بی نهایت عشق را
تا بدانی که محبت و عشق
را در چشمان تو آموختم
و با تو آغاز کردم این مهربانی را
می نویسم برای چشمانت
که روحم را تجلی می دهد
وقتی در نگاهت
پراست از ...این همه بازیگوشی عاشقانه
به پاکی چشمانت قسم
که تا ابد تو را از یاد نخواهم برد
|
نقدها و نظرات
|
درودتان جناب استکی سپاسگزارم | |
|
درودتان جناب کشاورزی بسیار سپاسگزارم | |
|
درودتان مهربان بانو بسیار سپاسم از مهرتان | |
|
درودبر استاد شوکران نازنین بسیار سپاسگزارم | |
|
درودبر استاد بانو سپاسم از مهرتان | |
|
درودبر استاد نصرتخواه بزرگوار بسیار سپاسگزارم | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
شورانگیز و زیبا بود