چهارشنبه ۵ دی
|
دفاتر شعر سیده نسترن طالب زاده
آخرین اشعار ناب سیده نسترن طالب زاده
|
بر عرشه ی سپید شانه هایت
، پرندگان کوچک دریایی آرمیده اند..
غرق در انگبین و ترانه
دلم میسوزد
برای صخره های برفین مست،
در تاب وحشی آفتاب
و بغضی که برایش
جز در انبیق گرم لبهایم
مفری نیست...
آه، میدانم
که پرگو و پرگمانند
سیاه سایه های پر گره
در عطرهای غوغاگر قبیله ی دلم
در این تناسخ موزون
این آواهای باکره
آنسان قوای بردگی شان از چه روست
.
.
.
در لبخندت
میان گریبان شاعرانگی اقیانوس
بدعت مهجور جاودانگیست
و پیامبران بنی اسرائیل
با چنگ و نی
تا جلگه ی تبدار تنم
به زیر می آیند
دلم میسوزد
برای شرابه های پیشانی تازه مسلمانت
در بندرگاه بوسه و موج
آنگاه که گویی وادی رامون
نزهت طوفانهای چابک آرزومندیست
تو هستی و
درد میکشد، هنوز
آهویی زرین در من
، با بیم زادن در بیشه ی عور
درد میکشد
مکاشفه ی گیسوانم
تقدس رگ هایم
معاشقه ی دهانم،،،
و دلت میسوزد، از زخمهای باز سینه ام
بی آنکه بدانی
الهگان مبعوث باورم
چقدر به قیمومیت آغوش تو محتاجند
و معابد چشمانم
که قوهای سیاه مهاجر شرقند..
.
.
.
سوسن دشتهای شارونم
ای سلیمان زیبا!
تدهینم کن،
به آبستان های عهد
در شمالی ترین دیرهای دور
با من بیا!
تا رویای کوه زیتون
ای یشمشامه ی نبض
آیا تو ترجمان این فاصله ها را نمی دانی!؟
|