دوشنبه ۳ دی
میشد ای کاش زمان دکمه ی برگشتن داشت شعری از وحید عیسوی
از دفتر شعرناب نوع شعر قطعه
ارسال شده در تاریخ جمعه ۷ تير ۱۳۹۸ ۲۳:۳۰ شماره ثبت ۷۴۹۸۱
بازدید : ۱۴۳۸ | نظرات : ۵
|
آخرین اشعار ناب وحید عیسوی
|
غرق در گُود ترین خلوتِ بی حوصلگی
در اتاقی که به اندازه ی من جا دارد
از تَرَک های زمان بر لب و پیشانیِ من
تکه ابری که فقط بر سرِ من میبارد
.
جای سالم نیست در قامتِ پر خنجر من
هر که از راه رسید عقده ی دل کَندن داشت
خانه ی باورم از دست شما ویران شد
میشد ای کاش زمان دکمه ی برگشتن داشت
.
من از امروز فقط مال خودم هستم و بس
به خودم تکیه دهم بهتر از این دیوار است
گفتی باید بروم حوصله ام سر رفته
برو ای یار که داغِ دل ما بسیار است
.
کوچه راهِ آرزو از دو طرف بن بست بود
در تکاپویِ تپش دارِ زمان پیر شدم
در نبرد من و تقدیر خدا در خواب بود
تا ابد آینه در آینه تکثیر شدم
✒ وحید عیسوی
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.