☑️ #روز:
روزگارم را
اگر نیایی
روزمرّگی خواهد کشت
☑️ #گونه
هنوز گونه ام تَر است
از گونه ای که رفته ای
☑️ #خیال:
خیس از خیال تو ام
برگرد روزی
من و این خانه
مدتهاست که آمدنت را
خیال می بافیم
☑️ #آب:
آب از سر من گذشته است
و دستهایم
در غمی بزرگی غرق شده اند
باران خیس کرده
تمام روزهای آفتابی ام را
و آرزوهایم را آب برده
☑️ # جان:
جان ام را
اینهمه درد گرفته
که مداوا نمی شود
نمی دانم
غم نان را بخورم
یا
غم جان را
☑️ #صبح:
آسمان خواب الوده دم صبح
با عشوه شیرین نگاهت می کند
تو ستارههای پیراهنش را
یکی یکی باز میکنی
در آغوشش میکشی
او گرمتر میبوسدت
و ناگهان صبح میشود
☑️ #دست:
دست سکوت را میگیرد
لب هایم
وقتی به جایی نمی رسد
دست فریادم
☑️ #صدا:
صدایت را قاب می کنم
بر طاقچه خاطرات
هر شب تا سحر
هم صدایش می شوم
☑️ #قدم:
یک قدم به من نزدیک شو
تا مرگ با گامهای پر تردیدش
از من دورتر شود
آهسته اهسته
قدم به قدم
☑️ #تاب:
تاب نداشت جاده
درد دل هایم را
وقتی شنید
پر از پیچ و تابِ رفتن شد
☑️ #گیسویت:
چشم تو در گیسویت
جاری است
و شب گیسویت در دل تنهایی من
☑️ # نخ:
پیراهن نخی ات را،
نگه دار برای من
تا روزی که صدای من
نخ نمای دوری ات شود
☑️ #اقیانوس:
جا گذاشته ام در اقیانوسی
دلم را
اقیانوس آرام چشمان تو
☑️ #دریا:
تو به دریاهای طوفانی می اندیشی
من به ماهی های بی دریا
☑️ #شعر:
من شعر ناتمام عشق ام
تو قافیه ام باش
ردیف می شود
به نام تو
شعر زندگی
#سعید_فلاحی (زانا کوردستانی)
#شعر_سپکو
بسیار زیبا و دلنشین بود ند