يکشنبه ۲ دی
|
دفاتر شعر ایمان کاظمی ( متخلص به ایمان )
آخرین اشعار ناب ایمان کاظمی ( متخلص به ایمان )
|
چنگ می زد به زخم باورها
فصل پایان دفتر اضداد
زنگ ایجاد یک تمدن نو
شاید از کوی دیگر خرداد
.
ظهر یک روز و ازدحام مسیر
یک خیابان و جمع و درگیری
بوق ممتد صدای راننده
شهدا ، انقلاب اسلامی
.
همه جمعند و دختری در بین
مو پریشان نموده از زاری
خواهری از دریچه ی تهدید
روسری بر سرش زد اجباری
.
گوئیا اعتقاد سنگینی
می کند در دهان و حلق و دماغ
مادری ناشی و نهایت کار
کودک تازه شیر و استفراغ
.
یک نفر داد می زند آخر
حرف این قصه ها دگر کافی است
آن یکی داد می زند بس کن
فصل پوشش هنوز هم باقی است
.
.
گوهری خفته در میان صدف
دخترانی حجاب می خواهند
دخترانی ، عزیز من اما
موی رنگین و تابدار بلند
.
.
جان من روی باورت هک کن
دیگر این جمله می شود ملموس
چون ندارد به رنگ ارزشها
زور تو جز نتیجه ی معکوس
.
می نویسد حجاب از اول
می نویسد حجاب در آخر
چارشنبه ای به رنگ سپید
سر زد از این نزاع دامن گیر
.
باید از این ترانه برگردیم
که همه شهر مثل هم باشند
عشق و امید باید اینجا هم
دست در دست و هم قسم باشند
.
جان آلاله ها که این زیباست
هم وطن یار و همدمت باشد
برگ و گل در کنار یکدیگر
سبز و قرمز به پرچمت باشد
.
زندگی چینش تفاوت هاست
پس بفهم این سرود تکراری
داد راننده ای بلند این بار
فرِّ شادی به سمت آزادی
|