سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 3 آذر 1403
    22 جمادى الأولى 1446
      Saturday 23 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        شنبه ۳ آذر

        اگه به من بود

        شعری از

        حامد(شاعر بدخط)

        از دفتر چشمانت آرزوست نوع شعر سپید

        ارسال شده در تاریخ جمعه ۱۷ خرداد ۱۳۹۸ ۱۹:۵۸ شماره ثبت ۷۴۴۳۸
          بازدید : ۲۹۲۹   |    نظرات : ۱۱

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

        صدای ارسالی شاعر:
        اگر به من بود
        حتی
        یک لحظه دیدنت را
        طرح خندیدنت را
        پرستیدنت را
        قدغن میکردم
        تا
        چشمهای عسلی ات 
        فقط سهم چشمهای من باشد
        اگر به من بود
        نام بردن از تو را
        ممنوع میکردم
        تا هیچ لبی
        جز خودم
        نام زیبایت را
        زمزمه نکند
        اگر به من بود
        تمامیت عرضی شانه ات را
        به رسمیت میشناختم
        تا هیچ کسی
        جز من
        در سرزمین امن آغوشت
        مسکن نگیرد
        اگر به من بود...

        ترانه:اگه به من بودخندانک
        خواننده:علی یاسینی
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        يکشنبه ۱۹ خرداد ۱۳۹۸ ۰۰:۳۰
        درود بزرگوار خندانک
        حامد(شاعر بدخط)
        حامد(شاعر بدخط)
        يکشنبه ۱۹ خرداد ۱۳۹۸ ۰۹:۵۵
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        ایمان اسماعیلی (راجی)
        شنبه ۱۸ خرداد ۱۳۹۸ ۱۴:۰۳
        درودها بر حامد عزیز و گرامی
        احسنت برادر عزیز
        مانا باشید به مهر و ارجمندی خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        حامد(شاعر بدخط)
        حامد(شاعر بدخط)
        شنبه ۱۸ خرداد ۱۳۹۸ ۱۷:۱۶
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        احسان کریمیان علی آبادی
        شنبه ۱۸ خرداد ۱۳۹۸ ۱۶:۵۳
        درود خندانک خندانک خندانک خندانک
        حامد(شاعر بدخط)
        حامد(شاعر بدخط)
        شنبه ۱۸ خرداد ۱۳۹۸ ۱۷:۱۶
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        کبری یوسفی
        شنبه ۱۸ خرداد ۱۳۹۸ ۱۹:۵۵
        سلام ودرود برشاعر بزرگوار جناب مهرآبادی
        احسنت شعر زیبا وقشنگ ترانه هم عالی بود درپناه خدای مهربان درخت زندگیت پر ثمرآمین خندانک خندانک خندانک
        حامد(شاعر بدخط)
        حامد(شاعر بدخط)
        يکشنبه ۱۹ خرداد ۱۳۹۸ ۰۹:۵۴
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        همایون طهماسبی (شوکران)
        يکشنبه ۱۹ خرداد ۱۳۹۸ ۱۷:۰۹
        درودتان
        زیباااااا
        قلمتان جاری
        خندانک خندانک خندانک
        حامد(شاعر بدخط)
        حامد(شاعر بدخط)
        يکشنبه ۱۹ خرداد ۱۳۹۸ ۲۲:۱۴
        سپاس
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        متين مرادي
        دوشنبه ۲۰ خرداد ۱۳۹۸ ۱۶:۲۰
        عالي
        به نظرم سپاس يا (3مرحله كه نماد اتمام كار و سه پاسداري است)
        براي شما كارايي ندارد
        شما لايق سي پاسداشت هستيد خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        نادر امینی (امین)

        یکی از بزرگان اهل شعر درودی فرستاد برمن از روی مهر نبودم لایق حمو ثنای بندگان بباشم حقیری زشرمندگان سرودم تا که سنجم عهد خویش به اشک یتیمان پای افتاده پیش نه من آن نیک سرشتم در این روزگار ولی من کجا وسعدی روشن فکار کنون من درودی فرستم مریم که عادل بود کنیه اش چو عادل هماره بود با همه بنیه اش
        مدینه ولی زاده جوشقان

        تو ای آن که در قلب و روح منی اا خداوند حکمت خدای غنی اا به اطراف خود هم نگاهی بکن اا بتابان بر این سر زمین روشنی مدینه ولی زاده ی
        مریم عادلی

        درود برشما شاعر نیک سرشتتتت کاش دنیااز فکرتان مینوشت
        نادر امینی (امین)

        مرده آن است که نامش به نکویی نبرند ورنه هرمرد تبهکار به جهان زنده بود لیک مرد فداکار فلکی زنده کند دست دردست فقیران دهد و خرج یتیمان بکند این چنین که رسم خردی درجهان زنده بود پیش یزدان همه از فقر وغنیآن برازنده بود نه ستم بیند و نه ستمکار بود عاقبت در پی عقبی رود پا زدنیا بکشد
        مریم عادلی

        دستها خالی اند ازسخا و سلامممممم هیچ چیز پس نجو ای نکومرد تام

        کاربران اشتراک دار

        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        6