خستم از امواج دریا دلگیر از تلخی دنیا
بی رمق از طوفان دیروز ناامید از صبح فردا
من همون کشتیِ بی لنگرِ بی بادِبونَم...
که تن زخمی خودمو به ساحل میکشونم
من هوای هیچ دریایی تو سرم نیست
من تا ابد پابندِ این خشکی میمونم...
من اولین کشتیِ دنیام،که با عشق به خشکی دست میده
هرچه بخام غرقِ دریا شَم،دریا منو به ساحل پس میده
امروز که دریا حسابش رو از من جدا کرد...
خشکیم تنها به کشتی، یک جهنمِ بن بست می ده...
من عاشق اینم همیشه ، یک کشتی دیوانه باشم
دل بزنم به صخره های ساحل،تیتر یکِ روزنامه باشم
بشکنم همه بودونبود خودمو، تا ابد یک کشتی ویرانه باشم
میگن که کشتی بدون دریا ، یک لحظه هم زنده نمیمونه
شاید این مرگ بهتر از زندگی باشه،کسی چیزی نمیدونه
مرگ اتفاقن خوبه وقتی، سکان کشتی پوسیده باشه...
مرگ مثل این میمونه فک کن،کشتی لب ساحلو بوسیده باشه
من اولین کشتیِ دنیام،که با عشق به خشکی دست میده
هرچه بخام غرقِ دریا شَم،دریا منو به ساحل پس میده
امروز که دریا حسابش رو از من جدا کرد...
خشکیم تنها به کشتی، یک جهنمِ بن بست می ده...
ترانه زیبایی است
شهادت مولا علی (ع) تسلیت